بزور جلوی خندمو گرفتم و گفتم: گروههای دوستیابی بوسش کنم خوب شه صورتشو برگردوند سمت پنجره و دست به سینه گفت: نمیخوام با شیطنت سرمو بردم کنار صورتش که یهو چرخید و داد زد_مواظب باش سریع برگشتم سمت دهنم باز موند کسی که جلوم نبود و خیابونم تقریبا خلوت بود برگشتم سمتش اعتراض کنم که یهو بازوم سوخت نگاه سریعی به دستم انداختم هستی دندوناشو لز رو بازوم برداشت و بااخم گفت: ایش چقد اینا سفته دندونم گروه های دوستیابی تلگرام تهران گرفت باخنده گفتم: خوشگل خانوم اینایی که میگی اسمش عضلس الکی که نیس میخوای گاز بگیری جیغ گروه های دوستیابی در واتساپ خندیدم و به حرص خوردنش نگاه کردم "" ""هستی _دوشیزه محترمه سرکار گروههای دوستیابی واتساپ هستی رستگار برای بار عرض میکنم ایا بنده وکیلم؟ قرانو بوسیدم و گذاشتمش کنار سفره عقد همه منتظر بودن جواب بدم...
گروه های دوستیابی تلگرام مشهد _هستی خندیدم
صدای پر حرص بردیا اروم بلند شد_جواب بده دیگه با شیطنت زیرلب گفتم: اگه ندم؟ دستاش مشت شد گروه های دوستیابی تلگرام مشهد _هستی خندیدم و گفتم: اون دکلته مشکیه که گفتی کوتاهه گروه های دوستیابی تلگرام بااخم و حرص گفت: حرفشم نزن من_باشه پس منم بله نمیگم محیا _عروس زیر لفظی میخواد گروه های دوستیابی در واتساپ بااخم از تو جیب کتش جعبه مستطیلی شکلی بیرون آورد و گذاشت رو پام بازش که کردم با یه دست بند برلیان روبرو شدم عاقد _برای بار اخر میپرسم.ایا بنده وکیلم؟
گروههای دوستیابی که دید قصد جواب دادن ندارم زیر لب با حرص گفت: باشه میگیرمش اما حق نداری جایی بپوشی بانیش باز بلند گفتم: بااجازه بزرگترا بله همه شروع کردن به دست زدن و زنا کل میکشیدن با دیدن ارتانو سامیار لبامو گاز گرفتم که نخندم مثل گروه های دوستیابی تلگرام داشتن کل میکشیدن همه از خنده کبود شده بودن بعد از بله گفتن گروه های دوستیابی تلگرام تهران بهار با یه لبخند خبیث جام عسلو اورد جلومون که بیخیال با چندش گفتم: من از عسل متنفرم نمیخورم بااین حرفم همه زدن زیرخنده دایی مهدی باخنده گفت
هستی جان دایی گروههای دوستیابی واتساپ مجبوری رسمه گروه های دوستیابی در واتساپ همچنان داشتم با چشام واس عسله خطو نشون میکشیدم که تمنا کنار گوشم گفت: بابا اونجوری نگاش نکن ادم بود تااالن سکته کرده بود عسل که چیزی نیست با بیچارگی به گروههای دوستیابی نگاه کردم که با شیطنت ابرو باال انداخت وانگشت اشارشو کرد تو جام عسلو بال نسبت بیل یه کیلو عسل برداشت آورد جلو دهنم مهمونا از خنده داشتن درو دیوار و گاز میزدن با چشای گشاد شده گفتم چخبره؟؟؟میخوای بده هرچی تو جام مونده رو بخورم اینو بریز سرجاش زد پس کلشو گفت: گروه های دوستیابی تلگرام این بوقلمون و ببره ببنده یه جا مگه ورود حیوون به گروههای دوستیابی واتساپ ممنوع نیست؟
همه باخنده نگاشون میکردن بیخیال کل کل هیراد ارتان شدم و با انگشت کوچیکم یه ذره عسل برداشتم و بردم سمت دهن گروههای دوستیابی با یه لبخند خبیث دهنشو باز کرد قبل ازاینکه انگشتمو با فهمیدن نقشش بکشم عقب دندوناش انگشتمو اسیر کرد...لعنتی دندونه یا ساطور؟ مطمئنم کبود میشه کبود بخوره توسرم قطع نشه ناقص نشم بقیه فقط میخندیدن و کسی بفکرشم نمیرسید این روانیو از انگشتم بکنه نفسمو فوت کردم خودم باید دست بکار شم....
گروه های دوستیابی تلگرامی خوشگل سفید سرمه ایش با یه لبخند ژکوند گرفتمش
بادیدن گروه های دوستیابی تلگرامی خوشگل سفید سرمه ایش با یه لبخند ژکوند گرفتمشو تو کسری از ثانیه فرو بردمش تو جام عسل مهمونند ثانیه با تعجب نگام کردن اما با دیدن لبخندم یهو مهظر از خندها منفجرشد گروه های دوستیابی تلگرام با چشای گشاد شده انگشتمو ول کرد که سریع کشیدمش عقب..