شاید به نظر عجیب بیاید که من سایت دوستیابی ایرانیان خارج کشور خاطری بعد از حدود بیشتر از یک ماه که در دریا بودم. با دیدن یک قطار قدیمی به دست آوردم. ما به کجای این دنیای بزرگ که در آتش جنگ می سوخت قصد عزیمت داشتیم. تنها چیزی که می توانم بگویم این است که شما در آنجا نبودید و آن قطار قدیمی را ندیدید ولی من بکاری که علاقه داشتم دست یازیده و رضایت خاطر حاصل کردم. این یک ماشین بخار بسیار قدیمی بود و از نظر من یک کار بسیار زیبا در ساختمان آن صورت گرفته بود.
اهرم هایی که چرخهای سایت دوستیابی ایرانیان خارج کشور
اهرم هایی که چرخهای سایت دوستیابی ایرانیان خارج کشور را به هم وصل میکرد به طرز غیر منتظره ای ظریف و شکننده به نظر می رسید. به نظر من می آمد که شاید راندن چنین سایت دوستیابی ایرانیان خارج کشور کار خطرناکی باشد. به هر جهت من اسباب بازی خود را پیدا کرده و در وسط سایت دوستیابی ایرانیان خارج کشور آفریقا ایستاده و این قطار قدیمی را تحسین می کردم. دو هفته بعد ما در سایت دوستیابی ایرانیان خارج از کشور بمبئی در هند بودیم. برای اولین بار من تاثیر سرزمین شرق را روی خودم احساس کردم.
شش هفته قبل من در هوای سرد و خاکستری اسکار برو زندگی می کردم. حالا در شبه قاره هند، گرمای خشک و رنگ و بوی هندوستان برای من کم و بیش غیر قابل تحمل بود. در چند قدمی هتلی که تهویه مطبوع داشت من شاهد فقر مطلق مردم محلی بودم. من صدها نفر را شب در خیابانی که هتل من در آنجا بود میدیدم که روی زمین بدون هیچ چیز به خواب می رفتند. من واقعا با این حقایق طوری بمباران شده بودم که افکار خودم را نمیتوانستم جمع کنم. قبل از اینکه من در بمبئی جا بیفتم و شروع به شناختن این سایت دوستیابی ایرانیان خارج از کشور بزرگ بکنم به آرزوی قدیمی خودم عمل کردم و به تنهایی به یک مسافرت طولانی با قطار در هندوستان رفتم.
هر ایستگاهی که قطار توقف می کرد برای من یک موقعیت غیر قابل توصیف را ایجاد می کرد. این ایستگاه ها بودند. ۱۸۰ مایل بعد از لاهور در عرض دشت پنجاب به راولپیندی رسیدم. این سایت دوستیابی ایرانیان خارج از کشور در پای کوه های هیمالیا قرار دارد. در این مسافرت دغدغه من گم کردن تپانچه خودم بود. چیزی که از روز اولی که وارد شدیم به ما گفته بودند. جدایی هند را از امپراتوری بریتانیا طلب میکردند و اگر شما اسلحه خود را گم میکردید به مثابه این بود که جان خود را هم از دست داده اید.
نظیر سایت دوستیابی با ایرانیان خارج از کشور
با وجود این من باید بگویم که در این مسافرت دور و دراز هرگز احساس نکردم که مورد تهدید واقع شده ام، آن هم در یک قطاری که چندین صد نفر مسافرانش همه هندی بودند. من نتیجه گیری کردم که این مستعمره کاملا امن و امان است. در سایت دوستیابی ایرانیان خارج از کشور راولپندی من به ارتش هندوستان ملحق شدم. آنها در یک ساختمان قدیمی اقامت داشتند و به نظر میرسید که برای سالیان دراز هیچ تغییری در وضع زندگی آنها ایجاد نشده بود. به من یک ساختمان کوچک یک طبقه برای زندگی دادند که معمولاً توسط نظیر سایت دوستیابی با ایرانیان خارج از کشور اشغال می شد. در اینجا چون با جدیدترین تکنیک های ارتباطی آشنا بودم، به شغل معلمی گماشته شدم. من در اینجا می بایست اسب سواری را هم یاد میگرفتم چون ارتش هند هنوز از اسب استفاده می کرد.
رادیوهای سایت دوستیابی با ایرانیان خارج از کشور هند کاملا قدیمی بود و با اسب و قاطر به این طرف آن طرف برده میشد. ما از علائمی که دو آینه که در آفتاب قرار می گیرند برای خبر دادن به یکدیگر استفاده میکردیم. این طور به نظر می رسید که من آهسته به متد قدیمی سایت دوستیابی با ایرانیان خارج از کشور بازگشت می کردم.