من صیغه میشم اینم شمارم صورت به ما ثابت کنی
اگر کسی را استخدام کرده باشید من همین جا با ناخن هایم چشم هایش را از کاسه در خواهم آورد چون وقتی حقی از ضایع می شود من شخص خود ابلیس می شوم. ستمگر گفت: " احتیاجی نیست که دلاوری خود را به من صیغه میشم اینم شمارم صورت به ما ثابت کنی چون ما کسی را بجای تو استخدام نکرده ایم. و اگر راستش را بخواهی ما از برگشتن تو بسیار خوشحال و راضی هستیم. اگر تو از معجون آپولیوس داشتی که می توانستی خودت را به صورت یک پرنده در بیاوری و به اطاقی که من و بلازیوس چند لحظه قبل با هم صحبت می کردم وارد شوی و به حرف های ما گوش کنی خودت می شنیدی که ما چیزی جز تعریف و تمجید از تو نمی گفتیم. ما قدر ترا می دانیم."
ندیمه با خوشحالی گفت: " چقدر فریبنده و ملیح. .. می بینم که شما دو تا اصلا عوض نشده اید و همان آدم های خوب و پاک همیشه هستید و دلتان برای زربین کوچک خودتان تنگ شده بود. "
در ازدواج من صیغه میشم اینم شمارم موقع چندین مستخدم با اسباب و اثاثیه زربین وارد شدند. زربین همه آن ها را با دقت شمرد، همه چیز سر جای خودش بود. وقتی آن ها رفتند در صندوق های بزرگ تر را با کلیدی که بیک حلقه نقره ای وصل بود باز کرد. صندوق ها پر از اشیاء زیبا و تجملی بودند. جواهرات، پارچه های ابریشمی و مخمل و در میان آن ها یک کیسه وجود داشت که تا جاییکه می شد از پول طلا پر شده بود. زربین پول های طلا را روی میز انباشته کرد و این طور به نظر می رسید که از دیدن این همه طلا مثل کودکان لذت می برد. او با خنده گفت:
" اگر سرافینا من صیغه میشم اینم شمارم شیراز همه پول را ببیند از حسادت منفجر خواهد شد. بنابرین ما من صیغه میشم اینم شمارم قم پول را از من صیغه میشم اینم شمارم اینستاگرام مخفی خواهیم کرد. من فقط این را به شما نشان دادم که دلیل برگشت من علت مادی نداشت و صرفا علاقه من به هنرپیشگی بود. اما شما دوستان عزیز من... اگر از نظر مالی در مضیقه هستید بدون تعارف پنجه های خودتان را در این پول ها فرو کنید و هر چقدر میل دارید برای خودتان بردارید. "
دو مرد هنرپیشه سخاوتمندی او را ستودند ولی به او اطمینان دادند که من صیغه میشم اینم شمارم تبریز هیچ احتیاجی به پول های او ندارند. زربین گفت:
در هر صورت من صیغه میشم اینم شمارم پول متعلق به شماست. من تا وقتی که احتیاج به آن پیدا کنید آن را مثل یک خزانه دار برای شما حفظ خواهم کرد.
بلازیوس با لحنی ملامت آمیز گفت: " به ما بگو... تو که مارکی بیچاره را بحال خودش رها نکردی؟ من از این که او هرگز مایل به جدا شدن از تو نبود کاملا مطمئن هستم. نقش آریادنه اصلا مناسب تو نیست. تو خودت را بخاطر کسی دار نخواهی زد. با وجود این مارکی یک جوان نجیب زاده در بالاترین سطح است، بسیار خوش تیپ، ثروتمند، خوشرو و بذله گوییست. "
برای مدت کوتاهی از من صیغه میشم اینم شمارمه
زربین با لبخند زیرکانه ای گفت: " آه... ابدا... من از مارکی دست بر نداشته ام. درست برعکس. من من صیغه میشم اینم شمارم اینستاگرام را مثل گران بها ترین جواهراتم محافظت می کنم. هرچند که من برای مدت کوتاهی از من صیغه میشم اینم شمارمه جدا شده ام ولی خیلی زود او به ما خواهد پیوست. " فضل فروش گفت: “Fugax sequax, sequax fugax, ” من صیغه میشم اینم شمارم شیراز چهار کلمه لاتین که وقتی پشت سر هم ادا شود بی شباهت به صدای بعضی جانوران نیست ممکن است که از نمایشنامه ' کمدی قور باغه ها ' که شاعر یونانی آریستوفان تالیف کرده است برداشت شود. این اساس و شالوده تمام فرضیه های عشق و عاشقی را در بر می گیرد.
چه برای مردان و چه در مورد زنان. " زربین سؤال کرد: " آقای فضل فروش پیر...حالا ممکن است بفرمایید که من صیغه میشم اینم شمارم چهار لغت لاتین چه معنایی دارد؟ شما آن را برای ما ترجمه نکردید و فراموش می کنید که همه مردم دنیا مثل شما پروفسور دانشگاه نیستند. "
بلازیوس گفت: " معنای ازدواج من صیغه میشم اینم شمارم کلمات را می توان در این دو جمله کوتاه خلاصه کرد: ' اگر از مردم فرار کنی، مطمئن باش که من صیغه میشم اینم شمارم شیراز دانلود ترا تعقیب خواهند کرد. ولی اگر تو آن ها را تعقیب کنی آن ها از تو فرار خواهند کرد. ' " زربین بخنده افتاد و در حال خنده گفت: " ها...ها... من صیغه میشم اینم شمارم شیراز جملات را باید با موسیقی ادا کرد. "
سپس با صدای خیلی بلند شروع به آواز خواندن کرد و در همین زمان از خود ادای تعقیب و گریز را هم در می آورد. افسوس که من صیغه میشم اینم شمارم قم اجرای خلق الساعه تماشاچیان زیادی بجز آندو نفر نداشت وگرنه برای زربین موفقیت زیادی می آورد. بعد از ازدواج من صیغه میشم اینم شمارم نمایش جالب زربین کمی آرام شد و برای دوستانش تاریخچه مختصری از آن چه که بعد از رفتن من صیغه میشم اینم شمارم شیراز دانلود از کاخ مارکی دو برویر اتفاق افتاده بود تعریف کرد.