مراجعین اسب ورود به سایت همسریابی آغاز نو را به آن ها می بسنتد.
این دود باریک هم تنها نشانه زندگی در این قلعه مخروبه بود. اگر مسافر ما تصمیم به گشودن دری را که هنوز قادر به باز و بسته شدن بود بگیرد، ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو در کهنسال و کرم خورده با قدرت مقاومت خواهد کرد. اگر مسافر جدیت به خرج دهد در با آه و ناله زیادی روی پاشنه خود خواهد چرخید و مسافر ما ورود به همسریابی آغاز نو را در یک سرسرای بزرگ که بسیار قدیمی تر از بقیه ساختمان است خواهد یافت.
ستون های بزرگ آبی رنگ گرانیتی یک سقف بزرگ گنبدی شکل را در ارتفاع بالا نگهداری میکنند. در نقطه ای که قوس های سقف باهم تلاقی مینمایند روی تخته صفحه ورود به سایت همسریابی آغاز نو یک آرم خانوادگی سنگ تراشی شده بود و در بالای مدخل ساختمان اصلی قرار داده شده بود. ورود به پنل کاربری همسریابی آغاز نو آرم از قبلی وضع بهتری داشت و کم و بیش شبیه سه لک لک در یک زمینه لاجوردی بود. هر چند که گذشت زمان روی این نشانه هم تاثیر ورود به سايت همسريابي آغاز نو را گذاشته و امکان استنتاج هیچ فرضیه ای را فراهم نمیکرد.
در روی دیوار در فاصله مناسبی از زمین آتش خاموش کن های فلزی قرار داشتند که در اثر دود مشعل ها بکلی سیاه شده بودند. حلقه های آهنی نیز روی دیوار نصب شده بودند که در ایام قدیم مراجعین اسب ورود به سایت همسریابی آغاز نو را به آن ها می بسنتد. از گرد و خاک ضخیمی که روی آن ها را گرفته بود معلوم میشد که سالیان دراز است که کسی اسب ورود به سایت همسریابی آغاز نو را به حلقه ها نبسته است.
سافر کنجکاو ما از ورود به پنل کاربری همسریابی آغاز نو اطاق وارد حیاط داخلی ساختمان میشود
از هر طرف ورود به پنل کاربری سایت همسریابی آغاز نو سرسر بود که به ساختمان اصلی باز میشد. یکی از ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو در ها به یک سلسله اطاق هایی می رسید که در طبقه هم کف قرار داشتند. در دیگر به اطاقی باز میشد که شاید در قدیم اطاق نگهبانان بوده است. مسافر کنجکاو ما از ورود به پنل کاربری همسریابی آغاز نو اطاق وارد حیاط داخلی ساختمان می شود. حیاطی ملال آور، نمور و خالی. در یک گوشه گزنه و علف های هرز در میان ضایعاتی که از قرنیزها در بالا زمین ریخته شده بود رشد زیادی کرده بودند. سنگ های مسطح که برای راه رفتن آسان روی زمین تعبیه شده بودند گیاهان از لا به لای آن ها سر برآوده و راه رفتن را مشکل میکردند.
روبروی در ورودی یک پلکان مخروبه با پله های ورود به پنل کاربری همسریابی آغاز نو لق و کج و معوج بیک باغی که به حال ورود به همسریابی آغاز نو رها شده بود وارد میشد. باغ به آهستگی بحال وحشی خود بازگشت میکرد. به جز در یک گوشه کوچک ورود به پنل کاربری سایت همسریابی آغاز نو باغ که از علف های هرز پاک شده بود و چند کلم در آن به چشم می خورد پیدا بود که هیچ تلاشی برای احیاء این باغچه صورت نگرفته است. طبیعت با کمال دلشادی این باغچه را تسخیر و آثار وجود انسان ها را محو کرده بود.
باغی که به حال ورود به همسریابی آغاز نو رها شده بود
درختان میوه هم بدون ترس از چاقوی هرس شاخه های ورود به همسریابی آغاز نو را به طریقی که میل داشتند گسترش داده بودند. بوته های کوچک که در اصل قرار بوده که در حاشیه راه با گل ها نوار باریکی را تشکیل بدهند حالا بصورت غول آسایی رشد کرده و راه عبور مسافر ماجراجو را با تمام قدرت مسدود کرده بودند. انزوا از تغیییرات ناگهانی بیزار است و ورود به سایت همسریابی آغاز نو را با انواع و اقسام وسایل تدافعی مجهز میکند مسافر شجاع ما که برای عبور از ورود به پنل کاربری سایت همسریابی آغاز نو باغ قدیمی اصرار ورزیده و از این که دستان و لباس هایش با خارهای گیاهان وحشی و یا صورتش توسط شاخه های درختان که در هم تنیده خراشیده شود هراسی ندارد بالاخره از باغ عبور کرده و به گوشه ای میرسد که صفحه ورود به سایت همسریابی آغاز نو و به شکل یک غار در آمده است.
در جوار گیاه عشقه، گل های زنبق و گلایول که مدت ها پیش کاشته شده بود در شکاف های سنگ ها به زندگی گیاهی ورود به سايت همسريابي آغاز نو ادامه می دادند. نیمی از مجسمه ای از مرمر که نشانه یک الهه اساطیری بود توسط انگور های وحشی و سرخس پوشیده شده و در ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو کنج عزلت هنوز سر پا ایستاده بود.