ساکنین نجیب زاده ورود به سايت همسريابي آغاز نو قلعه بوده است
به احتمال زیاد او در این جا به احترام فلورا الهه گل و رامونا الهه درختان میوه به این جا آورده شده بود. در سبدی کوچکی که در دست داشت بجای گل و میوه حالا قارچ های سمی سبد زیبای او را پر کرده بود. هر چند که دماغ ورود به سایت همسریابی آغاز نو مجسمه شکسته بود و تعداد بیشماری لکه های سیاه رنگ بدن او را پر کرده بود هنوز به وضوح میشد دید که او یک روز زن زیبایی بوده است. در زیر پای او، طشتی از مرمر به شکل یک صدف قرار داشت که تا نیمه از آب آلوده و سیاه رنگ پر شده بود. کله شیری که از دهان او در گذشته آب روان زلالی با صدایی موسیقی مانند به طشت می ریخت حالا به طور کامل توسط برگ های فرو ریخته درختان پوشیده شده بود.
ورود به سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی غار با مجسمه و فواره اش شاهدی بودند که مال و ثروت زیادی در گذشته در این جا وجود داشته است و صاحب ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو دارای حسن ذوق و احساس زیبایی پسندی بوده است. مجسمه مرمرین بسبک دوره رنسانس فلورانس ساخته شده بود و هنرمندی که آنرا تراشیده بود از روش های ' دل روسو ' و ' پریماتیچیو ' پیروی کرده بود. دو مجسمه سازی که در دوره فرانسیس اول که حامی هنر بود به فرانسه سفر کردند و شاید همان موقع اوج کام کاری ساکنین نجیب زاده ورود به سايت همسريابي آغاز نو قلعه بوده است.
افسوس که در ورود به سایت همسریابی آغاز نو لحظه همه چیز در حال نیستی و فنا می بود. در پشت غار یک دیوار بلند سنگی بالا رفته بود. خیلی از سنگ ها ریخته و بقیه هم رویشان کپک زده بود ولی هنوز آثار چهار چوب های نگه دارنده گل ها و گیاهان رونده بر روی ورود به پنل کاربری سایت همسریابی آغاز نو پیدا بود، ظاهرا به خاطر این که گیاهان رونده تمام دیوار را با فرشی سبز رنگ بپوشاند. ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو جا حد نهایی باغ بود و در ماورای ورود به پنل کاربری سایت همسریابی آغاز نو پهنای گسترده بی آب و علف ' لاند ' قرار داشت.
به صفحه ورود به سایت همسریابی آغاز نو نزدیک شویم مشخص خواهد شد
این جا و آن جا تعدادی درخت کاج پراکنده شده بودند. اگر از طرف پشت ورود به سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی قلعه به صفحه ورود به سایت همسریابی آغاز نو نزدیک شویم مشخص خواهد شد که ورود به سایت همسریابی آغاز نو سمت قله وضعی به مراتب وخیم تر از جلوی صفحه ورود به سایت همسریابی آغاز نو دارد. صاحب بدون استطاعت مالی فعلی با تلاش فراوان سعی کرده بود که سر و صورتی به نمای جلوی عمارت بدهد. ولی در کمبود امکانات مالی هیچ کاری برای پشت ساختمان صورت نگرفته بود. در اصطبل قلعه که برای بیست اسب جای مناسب و بزرگ تعبیه شده بود حالا یک اسب سفید کوچک و پیر ایستاده بود که با بی میلی از دسته کاهی که برای او گذاشته بودند میخورد و با چشمان گود افتاده و کدر خود مرتب به در اصطبل نگاه میکرد. جلوی اصطبل لانه سگ ها بود که در زمان های قبل رئیس قلعه یک گله از سگ های خود را نگه داری می کرد.
حالا ولی یک سگ لاغر تنها در گوشه ای به خواب عمیقی فرو رفته بود. ورود به سايت همسريابي آغاز نو سگ طوری معتاد به انزوا و سکوت ورود به سايت همسريابي آغاز نو قلعه شده بود که عادت نگهبانی و حراست که مخصوص سگ هاست فراموشش شده بود. در ورود به قسمت مسکونی قلعه، مسافر کنج کاو ما وارد یک هال بزرگ میشود که یک پلکان قدیمی با شکوه با نرده های چوب تراشیده شده از وسط ان به طبقه بالا میرود. ورود به سایت همسریابی آغاز نو نرده ها هم مثل همه چیز دیگر شکسته و در حال حلال است. دیوار ها با دقت زیادی نقاشی شده و تصاویر بزرگ هرکول را نشان میدهد که قرنیزهای مرصع سقف را بر روی شانه های خود حمل میکند.
همانی ها در ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو
تصویر درختان مو که از پایین دیوار شروع شده و تا سقف ادامه پیدا کرده بودند در بالا در یک زمینه آسمان آبی قرار داشتند. متاسفانه بعلت چکه کردن سقف قسمت عمده ورود به سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی تصاویر مخدوش و لکه دار شده بودند. تصاویر متعدد هرکول و سرهای امپراتوران روم در اثر مرور زمان رنگ و روی خود را از دست داده و فقط شبحی از آن ها باقی مانده بود. برای تشریح آن ها ما هم بایستی از شبح حروف استفاده کنیم. حروف عادی برای توصیف آن ها زیاده از حد واضح و روشن هستند. در این تالار متروکه انعکاس صدا برای اشخاصی که به آن عادت ندارند ترسناک و غریب است چون صدای پای آن ها مکرر و تقویت میشود. اولین دری که در بالای پله ها قرار دارد بیک تالار بزرگ باز میشود که در گذشته برای پذیرایی از مهمانان متعدد و غذاهای رنگارنگ مورد استفاده قرار میگرفته است. این قبیل مهمانی ها در ورود کاربران به سایت همسریابی آغاز نو قلعه معدود و محدود نبوده است.