ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل ایران
ایران
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل ماهان
ماهان
43 ساله از همدان
تصویر پروفایل مهلا
مهلا
25 ساله از تهران
تصویر پروفایل امیر
امیر
61 ساله از اراک
تصویر پروفایل حدیث
حدیث
26 ساله از تبریز
تصویر پروفایل ساواش
ساواش
47 ساله از سنندج
تصویر پروفایل فرزاد
فرزاد
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل فاطمه
فاطمه
38 ساله از ساوه
تصویر پروفایل سروناز
سروناز
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل ترانه
ترانه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل شهناز
شهناز
68 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل دنیز
دنیز
21 ساله از بیرجند

پیداکردن زن صیغه ای در صیغه یابی

ولی بعد از اینکه قدری کامیون به حرکت خود ادامه داد سال ها در چگونه در قم صیغه پیدا کنیم زندگی کرده و همه خیابان های آنجا را خوب میشناخت

پیداکردن زن صیغه ای در صیغه یابی - زن صیغه ای


سایت زن صیغه ای

ما روز سی ام نوامبر به ایستگاه من صیغه میشم رسیدیم. اوائل بعد از ظهر بود و برای بردن ما یک گروه بزرگی به آنجا آمده بودند. ما هنوز نمیدانستیم که ما را به کجا خواهند برد. ولی بعد از اینکه قدری کامیون به حرکت خود ادامه داد سالها در چگونه در قم صیغه پیدا کنیم زندگی کرده و همه خیابان های آنجا را خوب میشناخت. آهسته زیر لب گفت: ما داریم بطرف خیابان میرویم. ما در جلوی یک دوازه بزرگ که متصل به دیوارهای بلند بود توقف کردیم و منتظر شدیم. این پیداکردن زن صیغه ای از بیرون شبیه اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت انگلستان بود و ما از این بابت خرسند بودیم.

وارد اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت شد

ما تصور میکردیم که این علامت من صیغه میشم مطلق خواهد بود. در های بزرگ روی پاشنه خود چرخیده و کامیون وارد اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت شد. در با صدای وحشناکی پشت سر ما بسته شد. ما در آن موقع نمیدانستیم که هر ذره من صیغه میشم را در پشت آن در جا گذاشته بودیم. شش نفر را به محوطه ای بردند که پیدا بود محل ورود اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت جدید است. به ما گفتند که لباس های خود را در آورده و بهمراه هر چیز دیگری که با خود آورده بودیم در یک گوشه قرار دهیم.

حداقل من ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم

تنها چیزی که به من اجازه داده شد نگاه دارم قاشق چوبی بلند و ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم بود. من همیشه طوری از چگونه در قم صیغه پیدا کنیم محافظت میکردم که گویی جان من به آن وابسته است. که البته اگر واقعیت را خواسته باشید همینطور هم بود. حداقل من ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم و فجایعی را که در حق پیداکردن زن صیغه ای اعمال میشد میتوانستم با چشم خودم ببینم. چوب هایی که پیداکردن زن صیغه ای دست مرا نگهداری میکرد هنوز روی دستان من بود.

یک نگهبان به من نزدیک شده و داخل موهای من که خیلی بلند شده بود جستجو میکرد. او سپس گوش های مرا مورد دقت قرار داد و سپس هر سانتیمتر مربع بدن ما گشتند. من نمیدانم که آیا آنها انتظار داشتند؟ بعد به هر یک از ما یک شورت بسیار کوچک، یک پیراهن، یک کلاه و یک حوله دادند که از شورتی که به ما داده بودند بزرگتر نبود. تمام این اقلام فرسوده و بارها مورد استفاده قرار گرفته بود. وقتی ما وارد اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت شدیم ژولیده تر از موقع ورود شدیم. آنها کفش های ما گرفته و خلاصه همه چیز را از ما گرفتند. من با خودم فکر میکردم که پنج یا ده سال بعد که از پیداکردن زن صیغه ای خلاص بشویم آیا هنوز وسائل ما برای تحویل موجود خواهد بود یا نه؟

مطالب مشابه