ازدواج موقت ساعتی با دخول یک اسم بسیار آشنا بگوش من می آمد. من در آنجا آب دیده شدم و از آنجا جان سالم بدر بردم. حالا مرا از آنجا جدا کرده و با تجربیاتی قرین کرده بودند که برای من قابل درک و هضم نبود. من با تمام حیله ها و درون نگری های خو گرفته و حالا از من خواسته میشد که یک زندگی معمولی مثل همه انسان ها را در پیش بگیرم. یکی از مسائلی که تحملش برای ازدواج موقت ساعتی با دخول سابق بسیار سخت است این است که در مقابل چیزی که تمایل به آن نداشته باشیم مقاومت کرده و به آن نه بگوئیم. در مقابل ناملایمات از هر رقم مقاوم میکرد.
بهمراه این انرژی های منفی من آرزو میکردم که میتوانستم در گوشه ای استراحت کنم. این روزها ازدواج موقت ساعتی بدون دخول به سادگی جائی را برای این استراحت پیدا نمیکنند. پنجاه سال بعد از من مردی را میشناسم که مانند من در شرق دور ازدواج موقت ساعتی بدون دخول شده بود. او هر روز صبح زود از خانه بیرون رفته و تا تاریک شدن هوا فقط قدم میزند. او قادر نیست که در گوشه ای نشسته و آرام بگیرد. در شهری که او زندگی میکند یک چهره شناخته شده است. سال ها برای کنترل این مشکل رو به ازدواج موقت ساعتی 60 هزار تومان آورده بود. او دائم نزدیک میخانه ها و بار های شهر پرسه زده و ازدواج موقت ساعتی 60 هزار تومان تا حدی به او کمک میکرد. ولی مصرف ازدواج موقت ساعتی با دخول مشکلات و خطرات خود را دارد و در پایان بعلت نابود شدن سلامتی اش مجبور شد که این عادت را کنار بگذارد.
بدون ازدواج موقت تهران ساعتی
کار کردن مانند آدمهای معمولی برای او خیلی مشکل بود ولی حد اقل یک تکیه گاه برای او ایجاد کرده بود. حالا که ازدواج موقت ساعتی 60 هزار تومان را کنار گذاشته و بازنشسته هم شده است مانند یک قایق بدون ازدواج موقت تهران ساعتی هر کجا که امواج او را هدایت کنند بهمان طرف میرود. نابسامانی درونی که او برای سالیان دراز مهار و سرکوب کرده بود حالا سر باز کرده و ریسمانی بگردن او انداخته. ... تجربه تلخ دوران یک فاصله عظیم بین زمان حال و زندگی گذشته من ایجاد کرده بود. ولی از من انتظار میرفت که طوری رفتار کنم که انگار همان شخص دوران گذشته هستم.
در اینجا ازدواج موقت تهران ساعتی ایستاده است که بتازگی ازدواج کرده. او در آن موقع بسیار جوان و احساسات جوانی در او هنوز موجود و تکامل پیدا نکرده بود. تمام چیزی که در زندگی او مهم بود قطار و ازدواج موقت ساعتی بدون دخول بوده که از کتاب های درسی تاریخ و جغرافی برای او اهمیت بیشتری داشت. فریاد ازدواج موقت ساعتی بدون دخول او را از خود بی خود ولی الآن دیگر آن جوان بی گناه و احساساتی جای خود را به یک موجود سرکوفته شده داده است.