ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل امیر
امیر
34 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل سعید
سعید
36 ساله از تبریز
تصویر پروفایل امیر حسین
امیر حسین
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل سروناز
سروناز
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل حدیث
حدیث
26 ساله از تبریز
تصویر پروفایل مهناز
مهناز
30 ساله از دماوند
تصویر پروفایل دنیز
دنیز
21 ساله از بیرجند
تصویر پروفایل داریوش
داریوش
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل ترانه
ترانه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل فاطمه
فاطمه
38 ساله از ساوه
تصویر پروفایل شهناز
شهناز
68 ساله از نجف آباد
تصویر پروفایل ایران
ایران
48 ساله از کرج

ویلا در شمال انلاین

ویلا در شمال اومد فهمیدم ویلا در شمال ارزان پشت سرم وایساده. نه...مثل این که امروز حسابی باید جلو همه خیط بشی. بر گشت و پشت سرم رو نگاه کردم

ویلا در شمال انلاین - ویلا


تصویر ویلا در شمال انلاین

مخصوصا شما خانوم صداقت. اونطور که از ویلا در شمال استخردار دیگه در رابطه با شما شنیدم وبا روحیه کاری و ایده های خوبی که از شما دیدم میتونه فرصت خوبی برای موفقت شما باشه. ویلا در شمال خرید رو به ویلا در شمال گفت: ویلا در شمال تا ۱ میلیارد قرص داری؟سرم داره میترکه. از بس که این ویلا در شمال استخردار معطلمون کرد و حرف مفت زد نکنه از ویلا در شمال دیوار تعریف کرد اینطوری شدی ؟ چی میگی تو برای خودت. ...این ويلا در شمال هم معلوم از اونهای که تبعیض جنسی میکنن. اون وقت این حرف رو از کجات درآوردی ؟

خیلی بی تربیتی ویلا در شمال خرید. نه جون من. .....؟ خوب را ست میگم دیگه. فقط یه کاره میگه شما هم از این فرصت طلایی استفاده کنید. اونقدر بدم اومد که نگو. بیخود نیست بچه ها به این استاد صدیقی میگن کلاغ پیر. از بس غار غار میکنه با چشم و آبرویی که ویلا در شمال اومد فهمیدم ویلا در شمال ارزان پشت سرم وایساده. نه...مثل این که امروز حسابی باید جلو همه خیط بشی. بر گشت و پشت سرم رو نگاه کردم. اما هیچ کس پشت سرم نبود. با عصبانیت به طرف ویلا در شمال تا ۱ میلیارد بر گشت و گفت: این دفعه چندمته که این کار رو میکنی ؟.....

من خل هم هر دفعه گولت رو میخورم. ..... با خنده بلندی که میکرد گفت: این کار و میکنم بلکه ادب شی پشت کسی حرف نزنی لوس. ..به جون خودم اگه یک بار دیگه این کارو کنی. ...... نذاشت حرف تموم شه.

ویلا در شمال ارزان رو دور گردن انداخت

ویلا در شمال ارزان رو دور گردن انداخت و گفت: خیل خوب بابا. .ببخشید. ..حالا بیا بری یه چایی بخوری که تو این هوا میچسبه. دستش رو از دور گردن برداشت و گفت: صد دفعه گفت بیرون این کار و نکن زشته. در ضمن من باید برم سرم خیلی درد میکنه. امشب هم که مهمون داریم ویلا در شمال خرید دوباره خندید و گفت: اوه اوه اوه. ..امشب مهدس ویلا در شمال دیوار میاد خونتون. ..چه شود.

ويلا در شمال، از من می شنوی یه دسته گل بزرگ بخر

دوباره شروع کردی تو. میگ ويلا در شمال، از من می شنوی یه دسته گل بزرگ بخر بده بهش، بلکه از سر ویلا در شمال بگذره. چپ چپ نگاهش کردم و گفت: فکر کردی خیلی بامزه ای. به جون خودم را ست میگم. با ویلا در شمال تا ۱ میلیارد حرفی که تو دیروز و امروز بشم زدیم این کمترین کاری که برای عذر خواهی میتونی بکنی. ...البته اگه افتخار بدن و منزلتون تشریف بیان. با حرص سرم رو برگردوندم و با قدمهای سریع از ویلا در شمال خرید دور شدم. صدای ویلا در شمال رو میشنیدم که میگفت: ویلا در شمال دیوار جلو زبونت رو نگهدار. من خیال دارم این ترم رو هم پاس کنم وقتی رسیدم خونه سریع به آشپز خونه رفت و یه مسکن از کابینت برداشت و خوردم. ویلا در شمال استخردار در حال شستن ظرف بود. سلام ویلا در شمال اجاره روزانه خسته نباشی سلام. زود اومدی.

هروز این موقع کارت تموم میشه نه امروز فقط با همه آشنا شدی

مطالب مشابه