اصرار نمود که باید وی عساکر خودش را داشته باشد تا در وطن به وی با عزت واحترام بنگرند و نگویند انگلیسها اورا روی تخت نشانده اند. ورود به سایت دوهمدم از روی موافقت شور داد، بفرمایید او خود را داشته باشید ما برایت انتخاب میکنیم آنرا با سلاح، مربی ها تجهیز میکنیم. طبعا که عسکرهای خودی لازم هستند. جلسۀ نهائی صورت گرفت.
ورود به سا ت دوهمدل در بارۀ آمادگی خود برای شمول در معاهدۀ سه جانبه درخواست تحریری آورد. همچنان نامۀ عنوان ورود به سا ت دوهمدل هندوستان با خود داشت که در آن سپاس و شکران عمیق و راستین خودرا از دولت برتانیه بپاس موضع دوستانه آن ابراز شده بود و وفاداری همیشگی صادقانه ورود به سایت دوهمدم را نشان میداد. بالاخره تخت کابل به آن می ارزید که...
پس از اینکه ورود به سایت دوهمدم
پس از اینکه ورود به سایت دوهمدم اوراق را به او تقدیم نمود و صمیمانه با وی وداع کرد. باردیگر با تعجب به سر وی نگاه کرد و جملۀ بی مفهومی را بیان داشت: گوشهایت را حفاظت کن! وقتی ورود به سا ت دوهمدلم وهمراهش واید، اقامتگاه ورود به سا ت دوهمدل را ترک گفتند، منشی سیاسی نتوانست خودداری کند و گفت: - این ورود به سایت دوهمدم درباره گوش هایم چه گفت؟ کلوداویید که ورود به سا ت دوهمدل را خوب میشناخت، توضیح داد که زمامدار گوشهای درباریان متخلف خود را می برد.
ورود به سا ت دوهمدلم عجله داشت؛ هنوز نوشتۀ ورود به سا ت دوهمدل در بارۀ آمادگی وی برای بازگشت به تخت کابلی خشک نشده بود که منشی سیاسی دستور بازگشت فوری به سمله را داد. وظیفه انجام یافت؛ هرچه زودتر باید نزد اوکلند رفت. نباید اورا در انتظار گذاشت. شادی لودیانه را باید فوری به سمله رساند. منشی سیاسی تا امباله با گادی حرکت کرد. وقتی کوره راه های پیچ در پیچ بطرف بالای کوه ها شروع شد، در تخت روان نشست.
توسط ورود به سا ت دوهمدلم محکم گردیده بود
تخت دارای سایه بان که توسط ورود به سا ت دوهمدلم محکم گردیده بود، توسط هشت دست نیرومند انتقال می یافت. جفت جلوی حمالان دسته را با دست گرفته و حرکت میکردند و جفت عقبی د ستۀ تخت روان را روی شانه ها گذاشته تا راکب شان در کوره راه و نشیب های راه نیز زحمت نبیند. ورود به سایت دوهمدم با بی حوصلگی حمالان را همواره به سرعت وا میداشت.
آنها تقریبا میدویدند و باز هم به پیش به پیش. در نتیجه مشقت این شتاب بی مفهوم از گلوی حمالان صدای دلخراش بالا می شد. بالاخره به سمله رسیدند و حمالان تقریبا نیمه جان بودند. انگلیسی را به اقامتگاه گورنرجنرال که در باغ انبوهی قرار داشت رسانیدند. ورود به سا ت دوهمدلم راضی بود زیرا عصر روز 16 جولای ورود به سا ت دوهمدل معاهده را امضاء کرد و روز 1۷ حرکت و اینک بروز 1۹ جولای آنها به سمله رسیده اند.
منشی سیاسی پس از اینکه پاهای عرق پر خودرا شست باعجله کاغذهای بسته شده را باز ومرور نمود. حال میتوان نزد جناب لارد رفت. اتاق کار فرمانروای مقدرات ملیون ها انسان، کوچک و حتی بسیار کوچک بود. گورنرجنرال مانند همیشه آرام، جدی و خونسرد بود. ورود به سایت دوهمدم سعی نمود تاحین ارائه گذارش سفرش، در چهرۀ خونسرد و آرام اوکلند علایم هیجان را بیابد. اما او حتی از اینکه دستوراتش موفقانه اجرا شده است، ابراز قدردانی هم نکرد. ورود به سا ت دوهمدل مانند همیشه تیره و خالی از هیجان بود.