سایت همسریابی دوهمدم جدید حرکات عادت داشتند
او بدون استفاده از اسلحه به حریفش حمله و او را از پا در آورد. اسکاپین که لودگی و مسخرگی در ذاتش بود در جواب ورود به سایت همسریابی دو همدم تقدیر و خوش آمد چشمانش را بزیر انداخت، دستش را روی قلبش گذاشت و بایک دنیا تواضع و خجالت تعظیم بلند بالایی کرد که به قدری مضحک بود که تمام هنر پیشه ها را با وجودی که که به ورود به سایت همسریابی دوهمدم جدید حرکات عادت داشتند به شدت بخنده انداخت. ورود به سايت همسريابي دو همدم خنده برای روحیه آن ها بعد از این وقایع ناگوار لازم بود. حالا دیگر چون دیر وقت شده بود هنرپیشگان به یکدیگر شب بخیر گفته و و هر کدام به اطاق خود رفتند. فقط سیگونیاک بود که برای مدتی در حیاط قدم می زد و فکر می کرد. انتقام هنرپیشه گرفته شد ولی این برای یک نجیب زاده کافی نبود. آیا او می بایست که ماسک صورت را بکناری انداخته و هویت واقعی خود را مکشوف و دعوای خود را با دوک علنی کند؟
آیا ورود به سايت همسريابي دو همدم کار باعث نمی شد که نجیب زاده مقتدری مثل دوک با گروه تئاتری سر لج افتاده و به آن ها صدمه وارد کند؟ جواب عقل و منطق البته منفی بود ولی غرور و حیثیت اصیل زادگی ورود به سايت همسريابي دو همدم چیز دیگری می گفت. بارون دو سیگونیاک خوب می فهمید که بایستی راهی را انتخاب کند که هر نجیب زاده در ورود به سایت همسریابی دوهمدم جدید شرایط انتخاب خواهد کرد و به همین دلیل قدم هایش را سریع تر کرد و مستقیم به طرف اطاق زربین پیش رفت. ورود به سایت همسریابی دو دوهمدم به آرامی در زد که با کمال احتیاط کمی گشوده شد. مستخدم با دیدن او بلافاصله کنار رفت و او را وارد اطاق کرد. اطاق بزرگی بود که به خوبی با تعداد زیادی شمع های به رنگ گل سرخ روشن شده و دو گلدان کریستال گرانبها در روی میزی که با رومیزی ساتن پوشیده شده بود قرار داشت. در روی میز شام با شکوهی مرکب از گوشت پرندگان و سایر اغذیه اشتها آور برای مصرف آماده بود.
یک تنگ کریستال که با طلا مزین شده شرابی یاقوتی رنگ در برداشت و فقط جای دو نفر سر میز آماده شده بود. روبروی زربین مارکی دو برویر نشسته بود، همان کسی که سیگونیاک به دنبالش می گشت. ندیمه از جا برخواست و به ورود به سايت همسريابي دو همدم خوش آمد گفت که قسمتی از آن برای دوست و همکارش و قسمت دیگر برای احترام به یک نجیب زاده بود. مارکی به سیگونیاک با ادب و احترام گفت: شما خیلی لطف کرده اید که به ورود به سایت همسریابی دو همدم گوشه دنج ما تشریف آورده اید و ما بشما خوش آمد میگوییم. ژاک... برای آقا جا درست کن ایشان با ما شام خواهند خورد.
ورود به سايت همسريابي دو همدم لحظه کوچکترین سؤالی از اینکه چه باعث شده بود
سیگونیاک جواب داد: من دعوت شما را با کمال میل می پذیرم ولی نه برای صرف شام. من میل ندارم که مزاحم شما بشوم. ولی در ضمن می دانم که هیچ چیز بدتر از آن نیست که یک نفر که خودش غذا نمی خورد برای دو نفر که مشغول صرف غذا هستند مزاحمت ایجاد کند.بارون روی صندلی که ژاک برایش در روبروی مارکی قرار داده بود نشست و مارکی از غذاهای روی میز برای او کشید و گیلاس شرابش را برای او پر کرد. تا ورود به سايت همسريابي دو همدم لحظه کوچکترین سؤالی از اینکه چه باعث شده بود سیگونیاک سرزده به آن جا برود مطرح نشده بود. ولی البته مارکی احساس می کرد که اتفاق مهمی افتاده است که مرد نجیب زاده مبادی آدابی مانند بارون دو سیگونیاک بدون خبر به اطاق آمده است. مارکی سؤال کرد: آیا شما این شراب قرمز را به بقیه ترجیح می دهید؟ من که از هر دو نوع شراب می نوشم که احساس حسادت در آنها تولید نشود.
سیگونیاک با لبخندی گفت: با تشکر از شما من از شراب قرمز استفاده و با اجازه شما قدر آب هم به آن اضافه خواهم کرد. من فطرتا آدمی صرفه جو هستم ودر بارگاه باکوس شراب قدری با پری هایی که در اطراف ورود به سايت همسريابي دو همدم هستند اختلاط می کنم. ولی باید عرض کنم که قصد من از ورود به سایت همسریابی دو همدم مزاحمت شبانه خوردن و آشامیدن نبود. عالی جناب مارکی. .. من آمده ام که از شما درخواستی بکنم که هیچ نجیب زاده ای آن را برای نجیب زاده دیگر رد نخواهد کرد. مادموازل زربین احتمالا برای شما تعریف کرده اند که امشب چه اتفاقاتی افتاده است. دوک دو والومبروز در اطاق رختکن سعی کرد که ایزابل را لمس کند. ورود به سایت همسریابی دو دوهمدم چنین وانمود می کرد که می خواهد یک خال مصنوعی روی سینه ایزابل بگذارد.
او ورود به سایت همسریابی دوهمدم جدید حرکت ناشایست را از قصد انجام داد که در شان یک مرد اصیل زاده نبود. من شاهد بودم که هیچ گونه طنازی از جانب دختر بی گناه وجود نداشت که او را ترغیب به چنین کاری بکند. شما می دانید که ایزابل تا چه عفیف و نجیب است و من برای ورود به سایت همسریابی دو دو همدم احترام زیادی قائل هستم.