ترک پاریس در ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم شرایط برای ما کمی سخت است
ستمگر تعظیمی کرد وموقرانه گفت:
" بله آقا... من افتخار دارم که مردی هستم که شما بدنبالش می گردید. "
عالی جناب کنت دو پومروی علاقه زیادی دارند که گروه شما در کاخ ایشان نمایشی اجرا نمایید. ایشان از نجیب زادگان عالی مقام پاریس و حومه دعوت به عمل خواهند آورد که در آنجا برای تماشای نمایش شما جمع شوند. من اینجا آمده ام که مطمئن شوم که برای شما ورود به سایت آغاز نو صفحه اصلی امکان وجود دارد یا نه. کاخ ایشان ازاینجا چندان دور نیست و آقای کنت ارباب من مردی دست و دلباز و مهمان دوست است و زحمات شما را به نحو احسن جبران خواهد کرد و تا زمانی که در کاخ ایشان اقامت دارید هر کاری که از دستش بر بیاید برای رفاه شما خواهد کرد. " ستمگر جواب داد: من هم هر کاری از دست بر بیاید برای جلب رضایت عالیجناب کنت خواهم کرد. هرچند که ترک پاریس در ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم شرایط برای ما کمی سخت است چون ما شدیدا گرفتار برنامه های از پیش تنظیم شده خودمان هستیم.
سرمستخدم سال خورده گفت:
" سه روز برای این مقصود کفایت می کند. یک روز برای عزیمت به مقصد، یک روز برای انجام نمایش و روز سوم برای بازگشت به پاریس. قلعه آقای ک نت خودش یک تئاتر حاضر و آماده دارد که هر چیز که لازم داشته باشید در آن هست که معنای آن این است که شما احتیاج ندارید که همه وسایل را با خود آورده و ورود سایت همسریابی آغاز نو را سنگین کنید. شما واقعا چیزی بجز لباس های آدرس جدید سایت آغازنو لازم ندارید. این کیف پول حاوی یک صد اشرفی طلا است که آقای کنت آن را به من سپرد که بدست شما برسانم. ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم پول خرج سفر شماست. شما در آخر کار همین قدر دستمزد دریافت خواهید کرد و برای خانم های هنرپیشه هم هدایای گرانبهایی نظیر جواهرات در نظر گرفته شده است. "
بعد از یک لحظه مکث ستمگر این دعوت را پذیرفته و کیف پر از اشرفی های طلا را برداشت و با حرکتی که رضایت او را می رساند در جیب گذاشت. به ورود به سایت آغاز نو صفحه اصلی ترتیب من در بازگشت به عالی جناب کنت خواهم گفت که شما دعوت او را پذیرفته و شما برنامه ای را که او می پسندد را اجرا خواهید کرد. هرود وا تبسمی گفت: من و گروه من در خدمت عالی جناب خواهیم بود. حالا شما به من بگویید که چه روزی برای شما مناسب است که ما عازم شویم و چه قطعه ای را ارباب شما میل دارند ما اجرا کنیم؟ ارباب من روز پنج شنبه را برای این کار برگزیده و در مورد اینکه چه نمایشی را اجرا کنید آن را به سلیقه خودتان واگذار می کند. بسیار خوب... حالا تنها چیزی که می ماند این است که کاخ عالی جناب کنت در کجا قرار گرفته و ما از چه جاده ای باید خود را به آن جا برسانیم. لطفا آدرس دقیق به من بدهید که مبادا ما گم شده و نتوانیم کاخ آقای کنت را پیدا کنیم.
ورود سایت همسریابی آغاز نو را در دلیجان جا داده
مامور کنت دو پومروی با دقت جزئیات طریق پیدا کردن راه قصر کنت را به ستمگر داد ولی در آخر گفت: آه... لازم نیست که فکر و حافظه خودتان را با ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم جزئیات مشغول کنید. من به شما می گویم که چکار خواهم کرد. من یکی از مستخمین را سوار بر اسب به اینجا می فرستم که از اول تا آخر راه در خدمت شما بوده و راهنمای شما باشد. همه چیز به خوبی و خوشی انجام پذیرفت و پیرمرد خوشرو از هرود اجازه مرخصی گرفت. هرود با او از پله ها پایین آمده و او را تا جلوی در بدرقه کرد. او وارد خیابان شد و سر پیچ برای آخرین بار با حرکت سر و دست از هرود که هنوز جلوی در ایستاده بود خداحافظی کرد و ناپدید شد. اگر هرود خوشدل می توانست او را بعد از اینکه از سر پیچ خیابان رد شده و مطمئن شد هرود او را نمی بیند از اینکه ناگهان قامت پیر مرد راست شده و شانه های فرو افتاده اش شکل شانه های مردان جوان را گرفته غرق تعجب می شد.
ولی هرود با ارزش ما ازدواج موقت صیغه میشم اینم شمارم چیزها را ندید و سوء ظنی هم نسبت به ورود به سایت آغاز نو صفحه اصلی مرد سال خورده پیدا نکرد. صبح چهارشنبه در حالی که هنرپیشه ها اسباب و اثاثیه لازم ورود سایت همسریابی آغاز نو را در دلیجان جا داده و حاضر برای حرکت بودند هرود که دو اسب چابک برای این مسافرت کرایه کرده بود یک مستخدم قوی هیکل چهار شانه را دید که لباس مستخدمین در بر دارد و سوار یک اسب بزرگ نزدیک در ورودی ایستاده و اسب با بی صبری سم بر زمین می کوبید. او شلاق خود را به صدا در آورد، جلو آمد و آدرس جدید سایت آغازنو را به عنوان راهنمای آنان معرفی کرد و گفت که سر مستخدم به او ماموریت داده که دلیجان را به کاخ آقای کنت دو پومروی راهنمایی کند.