و تلگرام ربات دوست یابی حت ی نمی تونست شروع به جواب دادن بکنه و از حق خودش دفاع کنه. خشم شد ید و دوره های عصبانیت مت اون رو سردرگم، و اون رو ربات تلگرام دوست دختر یابی گیج و شوکه و بهت زده کرده بود. یوتا ممکنه هیچ وقت وجود نداشته باشه، ولی این خیال بود چون اون هنوز هم تو ی زندگی مت وجود داشت و ربات تلگرامی دوست یابی رایگان هرگز با اون روبرو نمیشد کری هرگز با اون مقابله نکرده بود هر چه که مت قبال به اون گفته بود رو پذ یرفته بود. ربات تلگرامی دوست یابی هیچ وقت نمی ذاشت مت اعماق صدمه دیده و درد اون رو ببینه اما می دونست
که یوتا وجود داره و هنوز هم توی زندگی مت وجود داشت به نظر م ی رسید که تلگرام ربات دوست یابی باید همه سرزنش ها رو به دوش بکشه و به خاطر ازدواج با مرد ی که اون رو گاهی اصال نمیشناخت و واسش ناشناس می شد سرزنش ها رو مثل یه بار تحمل کنه. و مت باید همه تقصیرها رو به گردن اون بیندازه انگار که ربات تلگرامی دوست یابی رایگان بود که خ یانت کرده بود. اون جرات نمی کرد به فکر آسیب پذ یری خودش باشه. کوین هالی هنوز هم افسانه خودش و دخترهاش بود و به نظر می رسید که باز سکوت اون پیش از پیش مت رو خشمگین تر ساخته بود.
مت رویش رو برگردوند _هیچ نکته ای در این مورد وجود نداره، هست؟ من باهات ازدواج نکردم که ربات تلگرامی دوست یابی بزنم و تو هم مثل یه موش آب کشیده ترسو همینجا
ربات دوست یابی تلگرام بگو مگو جلوم وایستی
ربات دوست یابی تلگرام بگو مگو جلوم وایستی و تو مثل قبل از درون و بیرون ساکت و غرق شی. امروز اون روی وحشیگری که توی ربات تلگرامی دوست یابی وجودم هست رو بی رون نمیاری، فقط در حاشیه زندگیم بمون و ا ینقدر روی مخم با این سکوت کردنات نرو، ربات تلگرام برای دوست یابی بیا سع ی کن یم همد یگه رو تحریک نکنیم تا اون روی سگی من هم مت بی رون رفت ولی تقری با به یک باره ربات تلگرام دوست دختر یابی طرفش برگشت و صورتش سرد و بی روح شد ربات دوست یابی تلگرام بگو مگو خیلی سرد و سخت گفت؛
ربات دوست یابی تلگرام بدون سکه من فکر می کنم
من کامال فراموش کردم اینو بهت بگم، به عنوان ربات دوست یابی تلگرام بدون سکه من فکر می کنم تو حق داری بدونی که من هر از گاهی ناپد ید میشم و کجا هستم، امشب به مراسم شام میرم که نیازی به همراهی تو با من نیست این ربات تلگرام دوست دختر یابی یه کار مردونه و مراسم شام آقایونه تلگرام ربات دوست یابی فقط ب ی توجه سرش رو واسه تایید اون تکون داد و مت دوباره با یه حرکت سریع از عصبانیت از اتاق بیرون رفت و در رو محکم به هم کوبید. ربات تلگرامی دوست یابی برای دومین شب توی اون خونه بزرگ و مجلل به تنهایی شام خورد و لبهای تعقی ب شده روبی که همراهش بود این رو کامال به وضوح می گفت که روبی جو بد اونجا رو احساس میکنه و اصالاین جو که بین آنها بود رو دوست نداره
زمان هم زمان های قد یم، زمانی بود که ربات تلگرام برای دوست یابی تو رو ربات دوست یابی در تلگرام نمیذاشت تلگرام ربات دوست یابی موقعی که اون داشت میز رو پاک و صاف می کرد مشاهده اش کرد ربات تلگرامی دوست یابی رایگان یه مرده، روبی، فقط یه آقاست که میتونه هر کاری بکنه و من اینجا خیلی احمق به نظر میام روبی دوباره پاسخ ظالمانه ای به اون داد _وقت این بود که اون از رفتن به مهمونی خودداری می کرد، نمی خوام ببینم که دوباره همه تو رو ضع یف ببی نن و اون به طور فقی رانه ای تو رو در نظر بگیره و ببینه! ربات دوست یابی تلگرام بدون سکه با اضطراب گفت؛ _تو نباید دخالت کنی، روبی ولی روبی فقط ِخر ِخر کرد و آب ببین ی اش رو باال کشید