-درسته اما تو میتونی خارج هم درس بخونی و یک مهندس بشی؛
اونم با استرس و نگرانی خیلی کمتر واسه خودت و بقیه! -ببین ازدواج موقت در قم آدرس دفتر من نه استرسی دارم و نه نگرانی خاصی. حرص خوردن دفتر صیغه یابی در قم کاملا طبیعیه چون نگران بودن توی ذاتشه، درست مثل تو... اما این نگرانی ها دلیل نمیشه من تصمیمی که گرفتم رو عوض کنم. من میخوام همین جا زندگی کنم و به هیچ وجه تصمیمم رو عوض نمیکنم.
از روی صندلی بلند شد و با یک قدم بلند، دقیقا جلویم ایستاد. برای اولین بار در زندگی ام قطعیت و جدیت تمام را در حرف زدن و رفتار ازدواج موقت در قم ادرس دفتر میدیدم و این از عجیبترین هایی بود، که در زندگی ام به چشم میدیدم!
-ازدواج موقت در قم ادرس دفتر تو چت شده؟!
از روی تخت بلند شدم و با گنگی پرسیدم: -ازدواج موقت در قم ادرس دفتر تو چت شده؟! چشم از چشمانم گرفت و سرش را چرخاند. صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم را روی میز کامپیوترش متمرکز کرد و گفت: -نمیخواستم این دلیل رو به کسی غیر از اسامی خانم های متقاضی ازدواج موقت در قم بگم ولی مجبورم میکنی به تو بگم که دست از سرم برداری و دفتر صیغه یابی در قم و صیغه میشم اینم شمارم قم رو به جونم نندازی که بازم واسه رفتن به من گیر بدن. دلشوره ی بدی گرفتم و آب دهانم را به سختی قورت دادم. معلوم نبود از چه حرف میزد که بین خودش و اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در قم یک راز مانده بود! سکوت مرا که دید، دوباره به حرف آمد: -اسامی خانم های متقاضی ازدواج موقت در قم و صیغه میشم اینم شمارم قم چهار تا بچه دارن ازدواج موقت در قم آدرس دفتر. سرش را به سمتم چرخاند و در حالی که مستقیم در چشمانم صیغه حلال قم میکرد، افزود: -اونا هر چهارتای ما رو بزرگ کردن و الان خودشون دارن کمکم پیر میشن. میدونم حرفم به نظرت مسخره ست ولی شاید باورت نشه که الان من مجبورشون میکنم برای معاینه های ماهانه شون برن دکتر، وگرنه اصلا به خودشون رسیدگی نمیکنن و اگه من هر روز به ناهید خانم نگم داروهاشونو بهشون بده، اصلا یادشون نمیمونه و بیخیال میشن. به اینکه روی پا هستن و جلوی تو سرحالن صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم نکن، هر کدوم مشکلات مخصوص دوره ی شصت سالگیشون رو دارن و باید کسی توی این خونه باشه که مراقبشون باشه.آب دهانم را به سختی قورت دادم تا جلوی بغض شکل گرفته در گلویم را بگیرم. اصلا باور نمیکردم ازدواج موقت در قم ادرس دفتر که پسری بیخیال و خوش گذران بود که با شوخی های پسرانه ی بیمزه ی خودش و دوستانش بی دغدغه میخندید، تا این حد به فکر اسامی خانم های متقاضی ازدواج موقت در قم و چگونه در قم صیغه پیدا کنیم باشد و برایشان چنین از خود گذشتگی بزرگی کند که بقیه ی ما نکردیم!
دستش را روی گونه ام کشید تا قطره ی اشکی، که نفهمیدم از چشمم فرو ریخت را پاک کند و گفت: -نمیخواد دلت بسوزه یا احساس گناه کنی، چون من خودم این انتخاب رو کردم.
من خودم تصمیم گرفتم اینجا بمونم تا هم اونا تنها نباشن و هم خودم...
مکثی کرد و با لحنی بامزه افزود: -بیخ ریش دفتر صیغه یابی در قم و چگونه در قم صیغه پیدا کنیم و دوستای خل مشنگم باشم که هیچ جای دنیا مثلشون پیدا نمیشه. مشتی کم زور به بازویش زدم و گفتم: -الان مثلا از دوستات تعریف کردی؟
-مودبانه ش بود تازه! اخمی کردم و زیر لب غرّیدم: -ازدواج موقت در قم ادرس دفتر!
-صیغه قم پردیسان پس کی میرسی؟!
-صیغه قم پردیسان پس کی میرسی؟! صدای ریز خنده هایش از پشت تلفن در گوشم پیچید. با لحنی پر حرصتر از قبل گفتم: -صیغه قم پردیسان! بالاخره خنده اش بند آمد و با لحنی آرامش بخش گفت: -آخه مادمازل تو فکر میکنی من توی این چهار روز که ندیدمت دلتنگت نشدم؟ باور کن دل من خیلی بیشتر از اونی که فکرشو بکنی، برای تو و پرنسس کوچولومون تنگ شده! با دلخوری گفتم: -بله کاملا واضحه که دلت تنگ شده و این چهار روز که رسیدیم ایران، فقط با چگونه در قم صیغه پیدا کنیم ملاقات داشتی و دیدن من رو کلا بیخیال شدی! -ازدواج موقت در قم آدرس دفتر جان این چه حرفیه که میزنی؟! من که نمیتونستم هر روز بیام ببینمت! جلوی پدر و مادرت معنی خوبی نداره، خودت میفهمی که چی میگم
ولی میدونی که درست نیست. -پس. -ازدواج موقت در قم آدرس دفتر، ناراحت شدی؟ -نه. -فقط یه کم دندون روی جیگر بذار، بعدش میبینیم همو. پرحرص گفتم