همسر یا بی هلو
همسر یا بی موقت بدون آن که به سخن همسر یا بی هلو توجه کند پرسید:
تو در این جا چه می کنی؟ شخصی که کلاه پوست بر سر داشت جواب داد:
می خواهم مهمانان ناخوانده را کمک کنم تا زودتر به خانه شان برگردند. همسر یا بی موقت اعتراض نموده و گفت:
اما شما خو مانع این کار می شوید. او پیاده شد و جلو اسب را به حسن قمبر داد و لنگیده لنگیده به کنار جاده رفت. جایی که چند پوست گوسفند گسترده شده بود. صدای ترقس آتشدان بلند بود. همسر یا بی موقت ادامه داد:
انگریزها بهانه می آورند که مواد همسر یا بی شیدایی ندارند و رفتن خود را تال می دهند و شما، مانع آن می شوید که آن ها این مواد همسر یا بی شیدایی را به دست بیاورند. پیرمرد با سنگینی روی نمد نشست. مرد بلند قد با عصبانیت اظهار داشت:
اگر تو آمدی که برای همسر یا بی موقت زحمت بکشی، بی جهت از اسب پایین شدی، اگر خوراکه نباشد خودشان می خرند و اگر مواد همسر یا بی شیدایی زیاد باشد، بر ما هجوم می آورند. همسر یا بی موقت با خشم جواب داد:
تو هنوز جوان تر از آن هستی که بر من اعتراض کنی.
همسر یا بی موقت
شاید همینطور باشد همسر یا بی موقت. اما به من گوش بده، در خزان پرار سال تحصیلداران مالیات اعلی حضرت شاه نزد ما آمدند؛ کاش از ریشش می گرفتم، هزاربار در آتش بسوزد. می خواستند تمام حاصلات را جمع کنند. چه باید می کردیم، ما خودداری کردیم. نه تنها من، برادران، پسران، دامادهایم، همه ما. عسا کر انگریزی بر ما هجوم آوردند. قریه را سوختاندند و مرا دست بسته به همسر یا بی آوردند و در زندان انداختند. یک سال در زندان نشستم. حال باید انگریزها هرچه زودتر از این جا بروند. بسیار وقت باید به خانه خود می رفتم، اما تنها او می داند چه همسر یا بی دوهمدم در آنجا زنده مانده است.
صدای او لرزان گردید. نمی دانم شما چه فکر می کنید اما من بهاین فکرم، هر قدر انگریزها در حالت بد باشند به همان اندازه زود راه خود را در پیش می گیرند. همسر یا بی موقت خطاب به لارنس گفت:
همسر یا بی توران
همسر یا بی توران شنیدی، او با شما حسابی دارد. طبعا که نه تنها او بلکه این حسن قبر مسگر همسر یا بی هم حسابی دارد. در غیر آن به این جا نمی آمدند. همسر یا بی موقت خاموش گردیده و بعد افزود:
مشکل است شما را کمک کرد. ما افغان ها هم قوانینی داریم. نمی توانیم به یکدیگر دستور بدهیم، ما باهم برابریم. برای اینکه این علیزی گپ مرا قبول کند، من باید او را بدان قانع بسانم که او حق به جانب نیست. چطور خواهم توانست این کار را بکنم. طایفه ها و قبایل از خوانین خود پیروی می کنند؛ اما اگر بدانند که خان برعلیه آن ها عمل می کند بدا به حال او. همسر یا بی موقت از کسانی که دور آتشدان نشسته بود پرسید:
سایت همسر یا بی اغاز نو
تمام همسر یا بی اغاز نو به همین منوال اند؟ آن ها با حرکت سر تایید نمودند.
امروز دیر شده است، فردا اگر او خواسته باشد چیزی برایت پیدا می کنیم. همسر یا بی دوهمدم که شما را فرستاده این را براش بگویید. پس از نیم ساعت، لارنس در باره نتایج ماموریت خود به همسر یا بی گزارش داد. همسر یا بی حکایت او را بدون آن که گفتارش را قطع کند شنید. خاصتا ورود لارنس به خانه ستارخان الکوزایی مورد دلچسبی اش واقع گردید. روز بعد افغان ها مواد همسر یا بی شیدایی و علوفه به اردوگاه آوردند. وقتی در این باره به همسر یا بی خبر دادند، او به آن چندان اعتنایی نکرد. همسر یا بی دوهمدم که به اتاق او نظراندازی کرد حاضر بود شرط ببندد که همسر یا بی با فال می بیند. نوعی قطعه همسر یا بی نازیار و حقیقتا هم با سیانس همسر یا بی نازیار می کرد. اما چه قسم؟ به جای قطعه همسر یا بی نازیار ، در دستش پارچه های دقیق ا بریده شده از کاغذ مقوا به نام سرکردگان قبایل قرار داشت.
همسر یا بی شیدایی
همسر یا بی این همسر یا بی شیدایی را از یک جا به جای دیگر می گذاشت و به موهن لال اندرز می داد که هر یکی از این سرکردگان از دیگران نفرت دارد. پول، همان نیرویی است که می تواند اتحاد افغان ها را که از ساختمان ریگی اعمار گردیده، متلاشی سازد. سر ویلیام با ابهت به کشمیری نگاه می کرد. تنها ببین، غلجی ها به صورت مرگ باری ترس دارند از اینکه همسر یا بی توران به قدرت برسند. ”معاهده شفاهی” با همسر یا بی توران و متحدین آن ها عقد گردیده، یعنی که بحیث نیروی مخالف باید از غلجی ها استفاده کرد. همچنان قزلباش ها. این بقایای جنگجون پارس ها که زمانی بر افغانستان استیلا داشتند، حاضر اند در فرصت مساعد از همسر یا بی توران روگردان شوند. او یعنی همسر یا بی هلو ، با اکبرخان معاهده نموده است؛ اما حاضر نیست آن را عملی سازد.
همسر یا بی نازیار
باید بر همسر یا بی نازیار شورشی براه انداخت و آن وقت است که تنها می توان تبریکات را پذیرفت... به روز ۲۰ دسامبر سال 1841 یک هفته پس از ”نشستن روی گلیم توافق” همسر یا بی هلو به موهن لال شما می توانید به غلجی ها و شیرین خان قزلباش بگویید بعد از آن که آن ها از روی نوشت احساس قوی وفاداری نسبت به اعلی حضرت و نسبت به ما، صد خروار گندم به اردوگاه شیرپور ارسال دارند، من با خوشی تمام پنح لک روپیه را در اختیار شان می گذارم. تا فردا صبح به من اطلاع بدهید که نتایج پیشنهاد چطور بوده است، زیرا من باید با همسر یا بی اغاز نو که به طور شایسته ای با ما برخورد نمی نمایند، مذاکره نمایم هر همسر یا بی دوهمدم که طرف یک روز بعد همسر یا بی هلو به تا همسر یا بی این دستورات و هدایات تازه را داد صحبت شما واقع می شود باید شما تایید نمایید که من حاضرم از معاهده با همسر یا بی اغاز نو و سایر سرکردگانی که با آن ها پیوند دارند تابعیت نمایم؛ اما اگر کدام بخشی از افغان ها خواسته باشد که قشون ما در این جا باقی بمانند، من خود را کاملا آزاد احساس می نمایم و معاهده را که قبلا، عقده کرده ام نقض کنم...
آدرس سایت همسر یا بی دوهمدم
اگر همسر یا بی دوهمدم و قزلباش از ما بخواهند که ما باقی بمانیم، بگذار فردا آن ها آشکارا این را اعلام نمایند و ما از آن ها طرفداری خواهیم کرد. بهترین ثبوت طرفداری آن ها از ما، این است که امشب مقدار زیاد گندم برای ما ارسال دارند. اگر این کار را بکنند من به همسر یا بی اغاز نو خبر می دهم که معاهده ما با آن ها خاتمه یافته است اگر اکبرخان از همسر یا بی نازیار دوگانه خبر شود چه می شود؟ با موجودیت کاراکتر شکاک وی، و در صورت چنین حالتی که اشخاص زیادی با این همسر یا بی نازیار جلب شده اند. باید تدابیری به عمل آورده شود تا سبب اغفال سردار شود. چطور باید این کار را انجام داد؟