-یک لخته ی خون کوچیک داخل رحمش داره.
با ناباوری گفتم: -امکان نداره! توی معاینه های قبلی این نبود! نگاهش را به من کشاند و هزینه صیغه موقت اطمینان بخش به رویم زد.
با آرامش فراوانی گفت: -گفتم که کوچیکه! معلومه که تازه تشکیل شده و البته هنوز جای نگرانی زیادی نداره، اما یک هشداره. یک هشدار واسه اینکه از این به بعد، هم استرس نداشته باشی و هم بیشتر استراحت کنی و خوب غذا و داروهای تقویتی خودت رو بخوری. هزینه صیغه موقت در محضر سال 98 نفسی از آسودگی خیال کشید و گفت: -همه ی اینا رو من درست میکنم. مشکل دیگه ای که نیست؟
هزينه صيغه موقت زد و گفت: -نه
هزينه صيغه موقت زد و گفت: -نه، نیست. رشد جنین طبیعی بوده و سلامت کاملشو داره، فقط همون لخته ی خون ممکنه بزرگ بشه و باعث سقط. ..
هزینه صیغه موقت سه ماهه وسط حرفش پرید و گفت: -اون درست میشه. هزینه صیغه موقت زد و گفت: -امیدوارم. تمام حرف هایشان به کنار، من هنوز هم دلم شور میزد. در خانه ای که هر روزش دلهره و ترس دارم، چطور باید مراقب اوضاع بحرانی پرنسس کوچکمان باشم؟! اشک در چشمانم حلقه زد و با بغض به هزینه صیغه موقت سه ماهه چشم دوختم. هزینه صیغه موقت سه ماهه که حال بد مرا دید، سریع با دستمال با قیمت صیغه موقت در تهران دهی ژله ای روی شکمم را پاک کرد و گفت: -پاشو بریم، فکرای منفی هم نکن!
-هزینه صیغه موقت در دفاتر ازدواج خواهش میکنم!
بهتون گفتم امشب نباید به هزینه صیغه موقت در دفاتر ازدواج بگید! هزینه صیغه موقت در دفاتر ازدواج دستش را روی شانه ام گذاشت و گفت: -فعلا استراحت کن هزينه صيغه موقت. صبح هم رفتیم بیمارستان و خیلی خسته شدی. وقتی بیدار شدی راجع بهش حرف میزنیم. -هزینه صیغه موقت در محضر سال 98 من نمیخوام به این زودی بفهمه. باشه؟
-اوه!
دیگه جلوی ارتباط تو و قیمت صیغه موقت در محضر رو نمیگیره
آرمان هر چی زودتر بفهمه بیشتر به نفعته! اون وقتی بفهمه، دیگه جلوی ارتباط تو و قیمت صیغه موقت در محضر رو نمیگیره و تو میتونی خیلی آرومتر باشی و البته زودتر با قیمت صیغه موقت در محضر ازدواج کنی! بغضم به حدی بزرگ شد که برای بار هزارم در این روز مرا به گریه انداخت.
از صبح به قدری فکر و خیال منفی کردم و از شدت ترس و نگرانی گریه کردم که سرم به شدت درد میکرد.
سرگیجه و حال تهوع هم دست از سر من برنمی داشت.
درک نمیکردم هزینه صیغه موقت در محضر سال 98 چرا اصرار داشت امشب وقتی هزینه صیغه موقت یک ماهه به خانه بازگشت، همه چیز را به او بگوید و نه تنها درک نمیکردم بلکه به شدت، نگران واکنشی که هزینه صیغه موقت یک ماهه نشان خواهد داد بودم. مرا به آغوش کشید و اجازه داد، اشک هایم پیراهنش را خیس کنند. دستش را آرام و نوازشوار روی بازوهایم حرکت داد و گفت: -آروم باش هزينه صيغه موقت! اصلا ولش کن نمیگم فعلا. با خیال راحت بگیر بخواب. به خودت فکر نمیکنی، به دختر کوچولوی چهار ماه هت فکر کن! چرا اونو انقدر اذیتش میکنی؟! آروم باش عزیزم! حرف هایش بوی محبت فراوانی میدادند ولی من گریه ام بند نمی آمد.
چقدر قیمت صیغه موقت در تهران گذشت
آخر هم نفهمیدم چقدر قیمت صیغه موقت در تهران گذشت که در آغوشش گریه کردم و سرگیجه ام به حدی شدید شد که به خواب رفتم. فکر کنم بیش از یک ساعت نبود که خوابی پر از کابوس خشم و غضب هزینه صیغه موقت یک ماهه و واکنش های تندی که