و چون از این لباسا متنفر بودم نرم افزار دوست یابی در اطراف باعث میشد که حالم خرابتر بشه. داشتم تو سالن راه میرفتمو دنبال بخش دانلود نرم افزار دوست یابی در اطراف میگشتم که یه پرستار جلومو گرفت و به انگلیسی گفت: . . .where you go dear?dont should go out of your room (کجا میری عزیزم؟نباید از اتاقت خارج بشی... چون انگلیسی باهام صحبت کرد منم متقابلا به انگلیسی گفتم: ??I should see one, ok٫look, I want to go I C U part- (ببین، من میخوام برم بخش آی سی یو، نرم افزار دوست یابی در اطراف برای ایفون یکیو ببینم اوکی؟) پرستار پوفی کشید و یکم مکث کرد و بعد گفت: . . .ok, come with me (باشه، با من بیا...) دیگه حرفی نزدم و پشت سرش راه افتادم!
بعد چند دقیقه رسیدیم به بخش آی سیو...رفتم پشت شیشه و داخل و نگاه کردم...با چشمام دنبالش میگشتم تا از اخر پیداش کردم... چشاش بسته بود و صورتش کبود شده بود، موهاش ژولیده و بهم ریخته بود! چند تا دانلود نرم افزار دوست یابی در اطراف به دهنشو بینیش وصل بود، با دیدن نرم افزار دوست یابی در اطراف صحنه دیگه طاقت نیاوردمو زدم زیر گریه...
بهترین نرم افزار دوست یابی در اطراف جلو دهنم گرفتم
بهترین نرم افزار دوست یابی در اطراف جلو دهنم گرفتم تا صدام بلند نشه. دستمو رو شیشه گذاشتم و خودمو تکیه دادم نرم افزار دوست یابی در اطراف برای ایفون و آروم زمزمه کردم: تیام، چرا اینجایی؟
چرا اینجا خوابیدی؟ پاشو دوباره بهم اخم کن...پاشو به حاضرجوابیام پوزخند بزن، نرم افزار دوست یابی در اطراف badoo لاااامصب! با هر کلمه ککه میگفتم شدت اشکام زیادتر میشد و صدام بالاتر میرفت، تا جایی که حالت داد شده بود: چرا افتادی رو تخت تیام؟؟چراااا اینجایی؟؟اون پسر مغروری که میشناختم جاش اینجا نیس! پاشووو تورو ... انقد زجه زدم تا یه پرستار اومد سمتمو بازوهامو گرفت و برم گردوند به اتاقم! روتخت دراز کشیدم، سوزشه چشام و فشاری که بهم وارد شده بود دیگه اجازه ی بیدار موندنو نداد... با تکونه دست کسی چشامو باز کردم...
امینی (نرم افزار دوست یابی در اطراف) بالا سرم واستاده بود و تا چشای بازمو دیدگفت: بهتری؟ نمیخواستم بیشتر از این نگرانشون کنم، واسه همین گفتم: بهترم نرم افزار دوست یابی در اطراف badoo: ِ ُسرمت تموم آرمین: نبودیم باید ترخیصت میکردیم، چون امشب پرواز داریم! با تعجب تو چشاش خیره شدمو گفتم: پرواز؟مگه کنسل نشد؟
نرم افزار دوست یابی اطراف: نه چرا باید کنسل شه؟
نرم افزار دوست یابی اطراف: نه چرا باید کنسل شه؟عملیات که با موفقیت تموم شد! وقتی گفت عملیات، تازه یادم افتاد...من اونجا حالم بد شد و نفهمیدم که چی شد... نرم افزار دوست یابی در اطراف برای ایفون وقتی قیافه ی متفکرم و دید، فکرم و خوند و گفت: بعد اینکه از هوش رفتی و آوردنت اینجا، ماام تونستیم آراد و دارو دسته ی شایانو دستگیر کنیم. -نرم افزار دوست یابی در اطراف چی؟ دانلود برنامه دوست یابی در اطراف: خودکشی کرد... چی؟ بهترین نرم افزار دوست یابی در اطراف: یکی از پاریس میخواست دستگیرش کنه که همونجا با زدنه یه گلوله به گیجگاهش خودشو میکشه! رومو چرخوندم اونور و پوفی کشیدم...اومدم از تخت بیام پایین که نرم افزار دوست یابی در اطراف badoo زیر بازومو گرفت.
مخالفی نکردم؛چون سرم گیج میرفت و هر آن ممکن بود بیفتم! بالاخره بعد عوض کردن لباسام و گرفتن برگه ی ترخیص از اون محیط متشنج اومدیم بیرون...با هم سوار ماشین شدیم و راه افتادیم... تو راه؛ مقصدی که میرفت برام ناآشنا بود واسه همین پرسیدم: کجا میریم؟ آرمین: فرودگاه یعنی چی؟من نمیرم ایران نرم افزار دوست یابی اطراف زد رو ترمز و ماشینو کنار خیابون نگه داشت، برگشت سمتمو گفت: میریم ایران خوبم میریم...خواهشا لجبازی نکن ! پس تیام چی؟؟ نرم افزار دوست یابی در اطراف badoo: ارسلان و کیهان میمونن اینجا و منو تو برمیگردیم ایران. نه منم میمونم... دانلود برنامه دوست یابی در اطراف: گوش کن، موندن تو اینجا هیچ فایده ای نداره...نه تنها با بودنت حاله تیام خوب نمیشه بلکه خودتم از بین میری. تو الان تو شرایط روحی مناسبی نیستی و نیاز داری خانوادت کنارت باشن. حرفاش تا حدودی قانعم کرده بود ولی خب هنوزم دلم میخواست اینجا بمونم،