ای کاش تنها زیر بار این مصیبت کمر خم میکردم. ای کاش میفهمیدم. ایکاش حماقت نمیکردم. اما من که هنوز هیچ کاری نکردم؟ چرا شکست خوردی پاییز؟ این که هنوز ابتدای جنگ.ِ هنوز تا انتهای راه فرصت زیاده. اینوطری میخوای بهش ثابت کنی دوستش داری؟نه ورود به سایت توران 81 نیست. گوشی تلفن رو توی دستم فشردم. هر شماره ای که میگرفتم یاد لحظه ای می افتادم که باعشق شماره اش رو به جون و دلم میسپردم. یاد اون روزی که روی تاب توی حیاط نشستم و فهمیدم که سروش هم من رو دوست داره. یاد اون روزی که گفت این شماره رویادت باشه تا هر وقت دلت خواست باهام حرف بزنی منم صدای نازت رو بشنوم. -الو بفرمایید بینیم رو ورود به سایت توران 81 کشیدم و با دست آزادم قطه اشکی رو که روی گونه ام بود پاک کردم. برخالف اون که فکر میکردم طاقتم کم شده بود. تمام طول راه به خاطر مصیبتهایی که مامان در تمام طول این مدت کشیده بود اشک ریخته بودم و صد بار خودم رو لعنت کرده بودم اما یک بار هم دهان باز نکردم که ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) رو نفرین کنم.
الو... -سالم سروش صدام میلرزید و لرزش صدام روی کالم ورود به سایت توران 81 هم تاثیر گذاشت. -سالم شما؟ با ترس جمله اش رو بیان کرد انگار که باورش نمیشد پاییز پشت خط باشه. -منم. پاییز.
ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید که به زندگی خودم پیچیدم
همون باد ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید که به زندگی خودم پیچیدم و زندگیم رو از هم پاشیدم. همون باد پاییزی که خانواده ات از ترس الوده نشدن پسرشون اسباب زندگیمون رو ریختن توی کوچه تا راحتر از دستش خالص بشن. منم پاییز. همون پاییزی که حس کرد جز تو پناه دیگه ای نداره. منم پاییز. همونی که بهش گفتی باید توی این مبارزه هر دو بهم ثابت کنیم که دیگری رو دوست داریم. این منم پاییز. پاییز از اینجا رونده و از اونجا مونده. در جستجوی یه سر پناه واسه دل شکسته واسه اینکه مرهم زخمهای دلم شه. منم ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید). پاییزی که به خاطر ورود به سایت توران 81. به خاطر کسی که دوستش داره همه افتراها رو به جون خرید و دم نزد. همونی که به جرم نمک خورده و نمک دون شکسته از خونتون پرت شد بیرون. همون پاییزی که به خاطرذ دلش مادر و خواهرش هم توی آتیش خودش سوزوند. همون ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید که خودت گفتی دو ساله خواب رو از چشمات گرفتم. همون ورود به سایت همسریابی توران 81 (جدید) که برخالف رنگ چشماش زندگیش مثل زهر تخله. همون پاییزی که. .. -ورود به سایت توران 81 کن پاییز. عزیزم چی شده؟
من بمیرم اشکهای تو رو نبینم. چرا گریه میکنی؟ کجایی تو؟ چرا اینقدر دلت پره؟ بدون اینکه دست خودم باشم به هق هق افتاده بودم. حاال پناهی برای دل شکستگی هام پیدا کرده بودم. دیگه نمیتونستم حرف بزنم. دهن باز کردم که بگم بازم حرف بزن تا آروم شم اما نتونستم و دوباره لب فرو بستم. -پاییزم این حرفهایی که زدی چی بود؟ ورود به سایت همسریابی توران 81 سر مامان و بهار اومده؟
ورود به سایت توران 81 (جدید) حرف بزن دارم
ورود به سایت توران 81 (جدید) حرف بزن دارم(جدید) حرف بزن دارم دیونه میشم. اصال....ً اصالً تو کجایی؟ بغضم رو قورت دادم و با صدایی گرفته گفتم: -سر... کوچه. .. ام. .. بیا سروش. .. بیا که بهت بیشتر از. .. هر زمانی محتاجم. .. -باشه خشگلم تو گره نکن. من تا یک ربع دیگه میرسم. -آروم بیا. ..
ورود به سایت همسریابی توران 81 عمیقی کشید و با بغض گفت: -الهی من فدای اون دل مهربونت بشم. منتظرم باش. و گوشی رو قطع کرد. ای بزرگ خودت مراقبش باش. حاال دیگه جز سروش کسی رو ندارم که همه زندگیم رو به پاش بریزم. سرم رو بلند کردم و به باجه تلفن تکیه دادم. چقدر صداش ارومم کرد. ورود به سایت همسریابی توران 81 کلیک کنید بزرگ کاری کن که همیشه اینطور دوستم داشته باشه. طاقت شکستن ندارم بزرگ. نمیتونم. .. اگه ورود به سایت همسریابی توران 81. .. وای نه. .. ماشین سروش که جلوی پام ایستاد از برهوت خارج شدم و نگاهش کردم. به سرعت از ماشین پیاده شد و به سمتم اومد. ورود به بهترین سایت ازدواج توران 81 شیک به تن داشت و موهاش مرتب و واکس زده بود. اما چهره اش درهم و ناراحت بود. جلوی پام ایستاد. زیر لب سالمی کردم. هنوز ازش خجالت می کشیدم. نگاهش رو به دریای طوفانی صورتم دوخت و بعد از اینکه ورود به بهترین سایت ازدواج توران 81 عمیق کشید گفت: -پاییز حالت خوبه؟