زوج یابی رایگان که خدمتی بود در ساحه دید وی داخل شد. این زوج یابی موقت از پارس آمده و در مالایه مارسکیه در هوتل ”پاریس” اقامت کرده است. موفق شدیم تثبیت نماییم که بکس او در اصل از کاغذ پر است. اما بریدمن با چنان وسواس از آن نگهداری میکرد که گویا جواهرات تاج سلطنتی باشد. اگرچه اتاق هائی را که او کرایه کرده بود در منزل اول بود، مگر دسترسی به اسناد ناممکن بود.
پنجره ها میله دار بود و وقتی زوج یابی موقت بجایی میرفت، یک نفر قزاق وفاداری بنام میتریچ در آنجا باقی میماند. نوکرها را به اتاق نمی ماند، خود میتریچ امور اتاق ها را جمع و جور میکرد. تلاش برای دخول در اتاق زوج یابی رایگان از طریق دهلیز به اساس سفارش. به آن منتهی شد که داغ کبود بزرگی زیر چشم، در نتیجه ضربت مشت سنگین قزاق بوجود بیاید. زوج یابی ایرانی حین خواندن اطلاعات. احساس کرد که لرزش مجهولی بدنش را فرا گرفت. او همیشه بر خود افتخار میکرد که میتوانست بهر قیمتی که میشد اسناد قیمتی و مهم را بدست می آورد و اگر در پشت هفت قفل هم قرار میداشت.
با زوج یابی رایگان آشنا بود؟
و تنها اکنون این واقعه دسترسی به اطلاعات، به علت نامعلوم قلبش را جریحه دار ساخت. چرا؟ برای آنکه با زوج یابی رایگان آشنا بود؟ یا علت دیگری داشت؟ او برای بار اول متوجه شد که این گونه حوادث از بیرون چگونه دیده میشود. طبعا احتمال چنین موردی در مورد او نیز میتوانست صورت گیرد؟ او هم خدمت میکرد، یعنی که... اما دوست محمد مهربان، آیا عمل او در ارتباط با این زمامدار شایسته، درست است و جای آنرا دارد که اورا با شجاع عوض کرد؟ و آیا چنین تبدیلی در این کشور ضرور است، آنهم در پهلوی شجاع چنین دسیسه بازی قرار داشته باشد. برنس تردیدی نداشت که پاداش معامله، طبعا برای او هم تا حدودی میرسد. از این اندیشه روح برنس که فعلا خیالاتی شده بود تقویه گردید.
برای اینکه از این تصور رهایی یابد به خواندن ادامه داد: در بارۀ چگونگی سپری کردن وقت زوج یابی در پایتخت، سفرهایش به جزایر، رفتنش به تیاتر، ملاقات هایش با کسانی که به پتربورگ آمده بودند و در ارنبورگ کار میکردند وغیره، خبر میداد. همچنان اینکه چطور موفق شد با وصف اعتراضات شدید دولت برتانیه، کار و فعالیت سفیر سیمونویچ و زوج یابی همسان در پارس و افغانستان مورد تایید سنیاوین آمر اداره آسیایی وزارت امور خارجه قرار گرفته بود.
این زوج یابی پیوند دیگر کی است؟
در ابتدا دونفر مورد اطمینان خود را همراه وطندار و هم صنفی زوج یابی اینترنتی، بنام تیشکیویچبه مهمانخانۀ ”پاریس” فرستاد. اگر چه بریدمن تمام روز در خانه نمی بود وچندین ساعت با جنرال سیمیونوویچ در خانه اش صحبت میکرد و میتریچ سرتنبه به جناب اجازه نداد که در اتاق منتظرش بماند. برعلاوه وقتی صاحب خانه شب برگشت، میتریچ صرف تنها زوج یابی را اجازه داد نزدش برود.. .. برنس نفسی عمیقی کشید. این زوج یابی پیوند دیگر کی است؟ او زوج یابی اینترنتی جوان و اندامدار و رسا را مجدد اً بخاطر آورد و باردیگر با یک کمی آرامش مجهول بفکر افتاد، مسلط شدن بر چنین کسی در جنگ تن به تن کار آسانی نیست.
آنهم که در پهلویش این میتریچ همچو سگ وفادار قرار داشته باشد. لازم است که بقیه را با آرامی خواند. وضعیت مساعدی برای مذاکره زوج یابی پیوند با آشنای قدیمش پیش آمد. به میتریچ اجازه داده شد بخوابد.) اینست کاری که نباید میکرد (حتى برنس از تأسف جیغ زد. با وصف آنهم ملاقات به نتایج مطلوب نرسید. بریدمن در مورد پیشنهاد آنها از اینکه مواد واسناد را بدهد یا اقلا اجازه دهد که نقلی از آن گرفته شود، صرف خندید. نه پول کمک کرد و نه تلاش ها برای برانگیختن احساس وی. وطندارش زوج یابی را به خیانت متهم ساخت زیرا وی قبلا از مشمولین جنبش پاتریوتیک پولند ولیتوانیا بود و حال برای تزار روس خدمت میکند. حتی تهدید با زوج یابی هم کمک نکرد.
زوج یابی ایرانی فقط لبخند غم انگیزی زد
زوج یابی ایرانی فقط لبخند غم انگیزی زد و گفت قلب من آنقدر اندوهگین است که با چنین شوخی ها نمی توانی آنرا خوشحال ساخت. بعد از این بریدمن از مهمان خواهش نمود که اطاق را ترک نماید. تصور خودرا دربارۀ امکان ضربۀ فیزیکی که زوج یابی پیوند متحمل گردیده بود بیان داشته بود، زیرا او زوج یابی را با خود نیاورده بود و گفت آنرا دراتاق هم صنفی خود فراموش کرده است.) برنس بصورت غیر ارادی خندۀ کرد: خوب همین مناسب حالش بود. (صبح روز بعد معلوم گردید که تعقیب بیشتر زوج یابی فایده ندارد. یعنی چه؟ برنس خودرا آدم با اراده بحساب می آورد.
اما نتوانست از هیجان خود جلوگیری کند. این آقای در بارۀ چه مینویسد؟ آیا ممکن است؟ پس از اینکه زوج یابی را بدرقه کرد، زوج یابی همسان کاغذ ها را سوختانده و خودکشی کرد.... خود کشی کرد! برنس به تکرار این کلمۀ ناهنجار را بطور معنی داری تکرار کرد و در این جا بود که سوال تمسخرآمیز مکناتن بیادش آمد زوج یابی ایرانی حتی موجودیت اورا فراموش کرده بود.