باهم از پله ها رفتیم پایین و لینک گروه دوستیابی تلگرام رسیدیم تو جمع همه با لبخند نگامون کردن و افسانه جون گفت: خب عزیزم نتیجه چیشد؟ سرمو اوردم باال و بهش نگاه کردم...همون برق خاص اشنا تو چشاش بود...یه جورایی همشون میدونستن جوابم مثبته اما.... زیر چشمی به لینک گروه دوستیابی تلگرام تهران نگاه کردم با لبخند پبروزمندانه ای نگام میکرد... همچین االن لبخندتو بترکونم که کیف کنی..نفس عمیقی کشیدم و به افسانه جون گفتم: دوهفته وقت میخوام تا بتونم فکرکنم قیافه هاشون دیدنی شد مخصوصا لینک گروه دوستیابی تلگرام...
با چشای گشاد نگام میکرد...عمو علی و افسانه جون و بهارم دست کمی از لینک گروه های دوستیابی تلگرام نداشتن...پس همشون فکر میکردن امشب جواب مثبت میگیرن... لینک گروه دوستیابی تلگرام تهران تو فکر بود وای همین االن نفهمه....با صدای عمو نگامو از بردیا گرفتم: باشه دخترم پس ۲هفته دیگه خانومم زنگ میزنه جوابتو میپرسه سرمو تکون دادم و چرخیدم سمت لینک گروه های دوستیابی تلگرام...یا باب الحوائج...چرا این شکلی شده فهمید به این زودی؟... دستاشو مشت کرده بود وبا صورتی که به سرخی میزد باحرص نگام میکرد....
لینک گروه دوستیابی تلگرام اصفهان نخوره
لینک گروه دوستیابی تلگرام اصفهان نخوره... بادیدن حالتش نمیدونم چرا خندم گرفت البته جرأت نداشتم نیشمو یه کوچولو هم باز کنم مطمئنا بادیوار یکیم میکرد...چند مین بعد خانوادش از جاشون بلند شد و گفتن که میخوان لینک گروه دوستیابی تلگرام ماهم تا جلویدر بدرقشون کردیم که لحظه اخر لینک گروه دوستیابی تلگرام تهران چرخید سمتو کنار گوشم با صدایی که از خشم میلرزید گفت: حق نداشتی اینجوری تالفی کنی هستی تصفیه حسابمون بمونه واسه بعد نکنه یک درصد به جواب منفی فکر کنی اونوقت تضمینی به سالم موندنت نمیکنم در حقیقت حس میکردم شلوارمو دارم خیس میکنم....
مثل سگ از این تهدیداش میترسما اما باز از رو نمیرم کرم میریزم خودمو نباختم و با لبخند پبروزمندانه ای نگاش کردم و که به اوج عصبانیت رسید و با قدمای محکم رفت سمت ماشینش منم باهمون لبخند گلو گشادم رفتم لینک گروه های دوستیابی تلگرام به پشتی صندلی تکیه دادم
لینک گروه چت تلگرام دوست یابی محیا نگاه کردم
به چشای از حدقه دراومده لینک گروه چت تلگرام دوست یابی محیا نگاه کردم....با باز شدن دهنشون خندم گرفت تمنا باهمون حالت گفت: تودیوونه ای هستی باید ببریمت تیمارستان لینک گروه دوستیابی تلگرام تهران ادامه لینک گروه دوستیابی تلگرام تورو قبول نمیکنه
ضربه ای به سرم زد و گفت: اخه دختره خلو چل تو مگه کمبود داری اینجوری اون بدبختو اذیت میکنی؟ تمنا با دل سوزی سر تکون داد و گفت: لینک گروه دوستیابی تلگرام اصفهان داداشم از دیشب تا لینک گروه چت تلگرام دوست یابی از حرص سکته نکرده باشه خیلیه باخنده گفتم: نترس چیزیش نمیشه تا جواب کارمو نده محیا_حقته همون از پس تو برمیاد ماکه نتونستیم یه عمر کرمای همیشه فعالتو کنترل کنیم خندیدم و گفتم: اوال شماهاهم لنگه خودمین پس به من خرده نگیرین ا چرا همش از اون دفاع میکنین؟ مگه من چیکار کردم؟
اصن مگه هرکی میره خواستگاری همون جلسه اول جواب میگیره؟ محیا با حرص گفت: لینک گروه های دوستیابی تلگرام اون واسه کساییه که همو نمیشناسن نه واس شماها که شیش ماه تو حلق هم بودین خواستم جوابشو بدم که تمنا اروم گفت: هستی؟ نگاش کردم... لینک گروه دوستیابی تلگرام تهران تنگ شده نگام میکرد این یعنی مچتو گرفت هستی خانوم تمنا _داری تالفی غافل گیریاشو میکنی مگه نه؟ لینک گروه دوستیابی تلگرام اصفهان باز کردم که جفتشون محکم زدن تو سرم و اگه تو کافی شاپ نبودیم و ترس رفتن ابرو نبود جیغ فرا بنفششونم باید تحمل میکردم ""لینک گروه چت تلگرام دوست یابی"" _هستی! هستی تروخدا فقط یه لحظه به حرفام گوش کن هستی خواهش میکنم