ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل دنیز
دنیز
21 ساله از بیرجند
تصویر پروفایل امیر حسین
امیر حسین
21 ساله از تهران
تصویر پروفایل فاطمه
فاطمه
38 ساله از ساوه
تصویر پروفایل ایران
ایران
48 ساله از کرج
تصویر پروفایل حدیث
حدیث
26 ساله از تبریز
تصویر پروفایل سروناز
سروناز
48 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهناز
مهناز
30 ساله از دماوند
تصویر پروفایل سعید
سعید
36 ساله از تبریز
تصویر پروفایل ترانه
ترانه
42 ساله از شمیرانات
تصویر پروفایل امیر
امیر
34 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل داریوش
داریوش
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل شهناز
شهناز
68 ساله از نجف آباد

لینک هواپيمايي ماهان

هواپيمايي ماهان! بله. از کنارش گذشتم و جلوی تلویزیون نشستم. هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن از هواپیمایی ماهان کرونا خارج شد و سمت من اومد.

لینک هواپيمايي ماهان - هواپيمايي


تصویر لینک هواپيمايي ماهان

 مادر جون گذشته رفته دیگه.... میون حرفم پرید. تموم نشده عروسم...   باید تاوانش رو بگیره! دوست داشتم بگم هواپیمایی ماهان چطوره هم طناز رو خواسته بود، که یه رابطهای بینشون شکل گرفته بود؛ حالا چرا همه تقصیرها افتاد گردن هواپیمایی ماهان تلفن؟! زن اگه به یک زن دیگه هواپيمايي ماهان نکنه و میون زن و شوهری قرار نگیره، هیچ مردی به زنش هواپیمایی ماهان کرونا نمیکنه...

همه چی زیر سر ما هستش... زیر سر ما زنها! صلاح دیدم تا چیزی نگویم، تا دق و دلیش رو خالی کند. عزیزم دوسه ماه پیش که خونهتون بودم دست و پات زیاد ورم کرده بود؛ الانم اونجوریه؟ با کلافگی گفتم: آره مادر جون... بدتر هم شده. هواپیمایی ماهان تلفن این دوره هم تموم میشه. سعی کن پیاده روی کنی! صدای پدر جون به گوشم رسید که مادر جون رو صدا میکرد. عروس گلم، به هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن هم سلام برسون، من دیگه برم خدافظ. بزرگیتون رو میرسونم خدافظ! تماس رو قطع کردم و موبایل رو سمت هواپیمایی ماهان تست کرونا گرفتم.

هواپیمایی ماهان کرونا خارج شد

چی میگفت مامانم؟ هیچی احوال پرسی. هواپيمايي ماهان! بله. از کنارش گذشتم و جلوی تلویزیون نشستم. هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن از هواپیمایی ماهان کرونا خارج شد و سمت من اومد. بخاطر اینکه وقتی مینشستم کمرم درد میکرد، روی مبل دراز کشیده بودم. هواپیمایی ماهان تست کرونا تلویزیون رو روشن کرد و کنار من نشست و مشغول بالا پایین کردن کانالهای تلویزیون بود. با اینکه تازه از خواب بیدار شده بودم، هواپیمایی ماهان تلفن دوباره احساس خوابآلودگی میکردم.

هواپیمایی ماهان چطوره با تعجب نگاهم کرد

اولین خمیازه رو که کشیدم هواپیمایی ماهان چطوره با تعجب نگاهم کرد.

نگو که خوابت میاد. با چشمهایی که به خاطر خواب خمار شده بود، نگاهش کردم که اژین خندید. تو دوره بارداریت با خرس قطبی مسابقه گذاشته بودی ها! هواپيمايي ماهان کش و قوسی به بدنم دادم و از روی مبل بلند شدم. من برم بخوابم شبت بخیر. هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن ناباورانه نگاهم کرد و به ساعت نگاه کرد. زوده ها هنوز هواپیمایی ماهان تست کرونا! دوباره خمیازهای کشیدم، که هواپیمایی ماهان کدام ترمینال است زود گفت: برو بخواب واقعا باتریت در حال خاموش شدنه!

لبخندی زدم و سمت اتاق خواب رفتم و سرم به بالشت نرسیده خوابم برد. اصلا باورم نمیشه اینقدر زود داره باز عید از راه میرسه و امسال عید، پسرم رو توی آغوش میگیرم! اگه پابند قراردادمان بودیم این عید پای برگه طلاقم هواپیمایی ماهان تست کرونا میزدم؛ ولی به جای طلاق دارم صاحب بچه میشم. از صبح آنقدر لگد زده، که تمام کمر و زیر شکمم درد گرفته بود و فقط ناله میکردم. هواپیمایی ماهان تلفن توی رستوران بود و فکر میکردم موضوع خاصی نیست که بهش زنگ بزنم و بگم؛ هواپیمایی ماهان پرواز خارجی تلفن الان از درد مثل هواپيمايي ماهان به خودم پیچیدم! میخوام بلند بشم و موبایلم رو بردارم و به هواپیمایی ماهان چطوره زنگ بزنم که متاسفانه نمیتونم حرکت کنم. آنقدر دردم زیاد بود که زدم زیر گریه و اشکهام، به خاطر درد میریختن!

مطالب مشابه