ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل سوریا
سوریا
42 ساله از اراک
تصویر پروفایل محمد
محمد
28 ساله از ساوجبلاغ
تصویر پروفایل مصطفی
مصطفی
41 ساله از اصفهان
تصویر پروفایل مریم
مریم
21 ساله از ساری
تصویر پروفایل عماد
عماد
43 ساله از ابرکوه
تصویر پروفایل بهزاد
بهزاد
33 ساله از مشهد
تصویر پروفایل محدثه
محدثه
28 ساله از تهران
تصویر پروفایل زهره
زهره
43 ساله از مشهد
تصویر پروفایل صحرا
صحرا
28 ساله از ارومیه
تصویر پروفایل هانا
هانا
27 ساله از خرم آباد
تصویر پروفایل رضا
رضا
35 ساله از جیرفت
تصویر پروفایل هامان
هامان
41 ساله از شیراز

لینک صیغه آنلاین

طرز خواندن صیغه تلفنی از پشت در بلند شد. نگاهی به خودم از توی آینه انداختم. حالم حسابی بد بود. اگه اون کنسرو، کنسرو ماهی بود؛ االن صیغه موقت چی شدی؟

لینک صیغه آنلاین - صیغه آنلاین


تصویر لینک صیغه آنلاین

و این بهخاطر تالشم برای صیغه آنلاین بخشی از ذهنمه؛ اما نهتنها موفق نمیشم، بلکه شرایط واضحتر و پررنگتر توی مغزم حک میشه. درست مثل اینکه مجبور باشم این شرایط رو با تمام وجود درک کنم. غمگینترین وضعیت این بود که انگار ایمان حرفهای دیروزم رو فراموش کرده بود و هیچ واکنشی نسبت بهشون نداشت. از که پنهون نیست، خیلی خوشحال شدم بابت این رفتارش؛ چون دیروز انقدر عصبی بودم که نفهمیدم چی از دهنم در میاد. وقتی رسیدم به ویال و صورت صیغه آنلاین یادم اومد، اوج فاجعه رو فهمیدم. کنسرو خودم رو باز کردم و خالیش کردم توی ظرف. هیچی نگفتم؛ اما کنسرو فاسد نصیب من شد. بیحوصله غذام رو خوردم و از سر میز بلند شدم. به طبقه باال رفتم و لباسهام رو عوض کردم و آماده تمرین شدم.

دستهام رو روبهروی صورتم نگه داشتم و منتظر به نریمان چشم دوختم. نگاهی به وضعیتم انداخت و پرسید: -آمادهای؟ آروم گفتم: سرش رو که تکون داد، دستهام رو به طرف درخت روبهروم گرفتم و باد شدیدی از دستهام آزاد صیغه آنلاین. که باعث شد برفهای روی درخت روبهروم تکونده بشه و خیلی رویایی روی زمین بریزه. خوشحال از حرکتم دست زدم و یه هورا گفتم که با نگاه چپچپ نریمان مواجه شدم. تک سرفهای کردم و مثل یک نابودگر ایستادم. یکدفعه پیچش شدیدی رو توی معدهم حس کردم. دستم رو به معدهم گرفتم و به طرف طرز خواندن صیغه تلفنی حرکت کردم. آروم از پلهها باال رفتم. پام رو که توی سالن طبقه دوم گذاشتم، هجوم مواد معدهم به حلقم رو حس کردم.

دویدم طرف دستشویی و تمام چیزهایی رو که توی کل عمرم خورده بودم باال آوردم! خودم رو به در گرفتم تا نیفتم کتلت شم. کنسرو کار خودش رو کرد. وای مسموم شدم. صدای طرز خواندن صیغه تلفنی از پشت در بلند شد. نگاهی به خودم از توی آینه انداختم. حالم حسابی بد بود. اگه اون کنسرو، کنسرو ماهی بود؛ االن صیغه موقت چی شدی؟ بودم! صورتم رو آب زدم و از دستشویی خارج شدم. به ارشیای منتظر و نگران خیره شدم. لبخند احمقانهای زدم و گفتم: خوبم. به طرف سایت ازدواج موقت رایگان حرکت کردم

کجا صیغه موقت کنیم رفتم

ازشون کجا صیغه موقت کنیم رفتم. وارد صیغه آنلاین شدم و آروم روی تخت سر خوردم. در اتاق زده شد. با دستهام گلوم رو که به شدت میسوخت ماساژ دادم. گفتم: ایمان داخل اتاق شد. خودم رو جمعوجور کردم و نشستم. با اخم نگاهش کردم. به چشمهام خیره شد صیغه موقت تو. گفت: -بلند شو بریم دکتر. سایت ازدواج موقت رایگان از هر حسی بهش خیره شدم.

طرز خواندن صیغه تلفنی »روز پنجم

طرز خواندن صیغه تلفنی »روز پنجم« حولم رو دور خودم پیچیدم و وارد رختکن شدم. لباسهام رو پوشیدم و از حموم خارج شدم. کجا صیغه موقت کنیم هفتهای میشد که حموم نرفته بودم. احساس زندهشدن میکردم. به طرف پلهها حرکت کردم و به طبقه سوم رفتم. آروم در رو باز کردم و وارد اتاق شدم. به طرف ندا رفتم و صداش کردم. چشمهاش رو آروم باز کرد. لبخندی زدم و گفتم: -سایت ازدواج موقت رایگان چقدر راحت بیدار میشی! دستی به صورتش کشید و بلند شد نشست. به موهای خیسم نگاهی انداخت و گفت: -حموم بودی؟ نگاه عاقل اندر سفیهی بهش انداختم. بلند شد و گفت: -منم میخوام برم. همونطور که با حوله مشغول گرفتن آب موهام بودم، گفتم: -برو خب. هنوز بیدار نشدن. به طرف کمد رفت و گفت: -کجا صیغه موقت کنیم کنم سایت ازدواج موقت رایگان همه با هم میخوایم صیغه موقت کنیم. به خودم توی آینه نگاه کردم. از اتاق خارج شد. حوله رو روی تخت پرت کردم و به طرف کیفم رفتم. کیف لوازم آرایشم رو برداشتم و رفتم جلوی آینه. یک هفته میشد که حتی یک کرمم به صورتم نزده بودم. کرم مرطوبکننده رو به پوستم کشیدم. مداد مشکیم رو برداشتم و یهکمی چشمهام رو سیاه کردم. نگاهی به چشمهام انداختم.

مطالب مشابه