سیگارش تو دستش بود و از پنجره به بیرون نگاه میکرد. هنوز هم قیافه اش رفته بود.یه لحظه پشیمون شدم پیشش برم. به خودم جرات دادم و چند قدم برداشت و جلوی میزش قرار رفت. متوجه من شد و نگاهش رو از بیرون رفت و به من نگاه کرد. انقدر سایت همسریابی خارج کشور تو ه بود که یادم رفت چی میخواست بگم. سایت های همسریابی خارج از کشور که همونطور خیره شده بود به من. نگاه رو پایین انداخت و گفت: به خاطر این اتفاق متاسف هیچی نگفت. دوباره سرم رو بالاکردم. همونطور نگاه میکرد. ک مونده بود گریه ام بگیره.
نگاهش مثل این بود که به یه مجرم نگاه میکنه. با صدایی که سعی میکردم نلرزه ادامه دادم: مقصمر سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور نبودم.. .یعنی بودم اما فقط یه اشتباه بود، همین.
من فکر کردم اون ثبت نام در سایت همسریابی خارج از کشور
من فکر کردم اون ثبت نام در سایت همسریابی خارج از کشور. نمدون چرا داشت برای اون توجیه میکردم.. .! سایت همسریابی خارج از کشور به سیگارش زد. برای لحظه ای دود سیگار رو تو دهنش نگه داشت.
دیدم اصلا خیال نداره حرف بزنه برای خت حرفهام گفت: به هر صورت.. .من معذرت میخوام که با عث شدم شما در گیر بشید. و دوباره نگاهش کردم. چشمهاش رو کمی تنگ کرد و دود سیگارش رو داد بیرون و گفت: بیرون منتظرتون هستن. و دوباره از پنجره به بیرون نگاه کرد. سایت همسریابی خارج کشور.. ..!!!! ناخوداگاه اخمهام رفت تو هم.. . سایت همسریابی خارج کشور میگم خری میگی نه این آدمه...ببین چطور سنگ رو یخت کرد.. .مگه تو به این پسر شجاع گفته بودی، ادای سوپر من رو در بیاره و مثل وجه سبز اونجا سبز بشه که حالا اینطوری برات قیافه رفته.. .نکنه فکر میکردی الان بهت میگه، خواهش میکنم، این چیزها ممکنه برای همه پیش بیاد. اصلا سایت های همسریابی خارج از کشور رو ناراحت نکنید.. ..
وای سایت همسریابی در خارج از کشور با این حرفی که الان زد یعنی، تو اصلا برام مه نیستی. اصلا من بخاطر سایت همسریابی خارج از کشور موضوع اینجا نشست, فقط خواست یه سیگار بکش.. همین. وقتی از سر میز بلند شد تازه متوجه شدم که هنوز همونجا ایسمتاده ام. از کنارم که گرد شد گفت: تا فردا میخواین همینطور وایستید و به روبرو خیره بشید. دست رو از حرص مشت کردم و به فشردم.
سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور هم شکست.
سایت همسریابی ایرانیان خارج کشور به تو سایت همسریابی در خارج از کشور، لعنت. وقتی از در خارج شد، بغض سایت همسریابی ایرانیان مقیم خارج از کشور هم شکست.
برای اولین بار خرد شدن رو دیدم. اون هم جلوی کی یه کوه غرور. به همین ساد ی شکست. دست رو جلوی دهن ذا گشت و به دست شویی رفت. هر چه قدرمیخوا ست اشک نریزم، نمیشد. دونه دونه و پشت سر هم پایین میومدن.. ..... سایت همسریابی خارج کشور باید به خودت مسلط باشی.. .برای چی گریه میکنی؟ واقعا که.. .آخه گریه نداره که.. ....سایت همسریابی خارج از کشور یه نفس بلند بکش.. ..بعد اون اشکت رو پاک کن و برو بیرون.. ... . ۳، 2، ۱ همین که نفس عمیق کشیدم، از بوی گند توالت نزدیک بود به اغما برم. همین هم با عث شد گریه ام بند بیاد. سایت همسریابی در خارج از کشور از این که کار به تنفس مصنوعی بکشه، ثبت نام در سایت همسریابی خارج از کشور رو پاک کردم و زدم بیرون. وقتی رفت بیرون سرم رو تا حد امکان پایین رفت. خوشبختانه امیر و شایان به همراه علی جلو تر داشتن میرفتن.