تا پای اخراج شدن از دانشگاه هم دست از شیطنتش برنمیداشت...کم کم برام مهم شدی...نظرم نسبت بهت عوض شد...به کارات دقیق شدم...به رفتارت...سايت دوست دختر يابي تلفني حرفات..... سایت دوستیابی دخترونه همه چی که به تو مربوط میشد... تا با یه پسر تو دانشگاه حرف میزدی یه چیزی ته دلم میلرزید که اون موقع ها نمیدونستم بخاطر چیه...چند وقت گذشت هروقت هرکی درموردت حرف میزد حتی سامیار و ارتان عصبانی میشدم و بهشون میپریدم..برنامه دوستیابی با شماره تلفن رایگان سر یه کالس دیر میومدی نگرانی کل وجودمو میگرفت...
هست ِی من...کم کم فهمیدم چه مرگم شده... شماره دختری که جواب میده ۲۰ ساله با دستام قاب گرفتم و ادامه دادم_من عاشقت شدم هستی...باهمه وجودم...ذره ذره عاشق شدم و این عشق خیلی وقته تو دلمه و واسم یه دنیا ارزش داره!!! نفس راحتی کشیدم..سایت دوستیابی دخترونه گفتم...اخیش....حالت باید عکس العمل هستیو ببینم... خیره شده بود بهم...یهو چشاش پر از اشک شد و با صدای لرزونی گفت: باورم نمیشه!! چشاشو بوسیدم و گفتم: گریه نداریم.!
چی باورت نمیشه خانوم؟ چشاشو بست و گفت: یعنی...یعنی توهم منو دوست داری بردیا؟ نفسم حبس شد...این یعنی اونم...اونم منو دوست داره؟؟ چشاشو باز کردو زول زد تو چشام و گفت: منم دوست دارم عشق من!! اب دهنمو قورت دادم بهترین لحظه عمرم بود...
شماره دختری که جواب میده ۲۰ ساله تموم شد... ابروهامو انداختم باالو راه افتادم سمت کمد دو تا مالفه دراوردم و دادن دست هستی و راه افتادم سمت حیاط پشتی...دستاشو انداخت دور گردنم
برنامه دوستیابی با شماره تلفن رایگان میریم؟
گفت: برنامه دوستیابی با شماره تلفن رایگان میریم؟ پیشونیشو بوسیدم و گفتم: میریم یه جای خوب.... نشستم کنار استخر و هستیم نشوندم رو پام مالفه هارو برداشتم و یکیو انداختم دور هستی اون یکم دور خودم...هوا سرد بود...خب تو بهمن ماه بودیما...... سرشو گذاشت رو سینم و دستاشو گذاشت رو سینم و با دکمه پیرهنم ور میرفت...خودش کرم دارها...من االن بچه خوبیم... موهاشو ناز کردم و تو بغلم فشردمش که اروم گفت: بردیا؟ من_جان سايت دوست دختر يابي تلفني؟ سرشو بلند کردخیره شد بهم و گفت: تو میخوای بری خواستگاری؟
منظورشو کامل گرفتم و باشیطنت گفتم: سایت دوستیابی دخترونه اب دهنشو قورت دادو با اظطراب گفت: خواست... خواستگاری کی؟؟ بالبخند گونشو بوسیدم و گفتم: یه دختر چشم عسلی مو قهوه ای...یه دختر که با شیطنت و لج بازیاش منو دیونه خودش کرده...یه دختر که.... اروم گفت: من عاشق این مرده مغرورم که میخواد بیاد خواستگاری اون دختر لج باز!!! تو بغلم فشارش دادم و خیره به اسمون گفتم: میدونی من همیشه دنبال ستاره ام تو اسمون بودم؟ سرشو تکون داد... بوسه ای به سرش زدم و ادامه دادم: بالخره ستارمو پیدا کردم باتعجب سرشو بلند کردو نگام کرد
سايت دوست دختر يابي تلفني من تو شماره دختری که جواب میده ۲۰ ساله نیست
لبخندی زدم و گفتم: سايت دوست دختر يابي تلفني من تو شماره دختری که جواب میده ۲۰ ساله نیست... ستاره من االن نشسته تو بغلم!!! ""یک ماه بعد"" من_هستی جان برنامه دوستیابی با شماره تلفن رایگان دیگه دیرشد.بچها منتظرنا دراتاقش باز شدو با شتاب اومد پایینو از نردها سرخورد اومد پایین...انتهای نردها پرید تو بغلم و نیششو باز کرد بااخم موهاشو بردم پشت گوشش و گفتم: اوال صددفعه گفتم از این لعنتیا سرنخور میفتی یه چیزیت میشه...ا تو باز موهاتو ریختی بیرون؟؟؟
دستاشو حلقه کرد دور گردنم و با لحن لوسی که عاشقش بودم گفت: اوال من عاشق اینم تو نگرانم بشی پس بازم از این لعنتیا سر میخورم...ا من دیوونه اینم که سرم غیرتی میشی پس بازم موهامو میریزم سایت دوستیابی دخترونه بعد از تموم شدن حرفش گونمو بوسید که اخمام باز شد و گذاشتمش پایین به لباساش نگاه کردم...شماره دختری که جواب میده ۲۰ ساله سفید خزدار تا زانو و جین سفید بوتای کوتاه سفید و شالو کاله سفید...باخنده گفتم: خانومی سفید برفی شدی که سايت دوست دختر يابي تلفني غنچه کردو گفت: البد توأم زورو شدی لباسام سرتا پا مشکی بود حق داشت اینو بگه لپشو کشیدم و گفتم: برنامه دوستیابی با شماره تلفن رایگان بریم وروجک به لباسای من گیر نده دستشو دور بازوم حلقه کرد و باهم رفتیم