- به اگه پشیمون میشد و برمیگشت سایت ازدواج دائمی رو به پاش میریختم. مهم نبود که ولم کرده؛ مهم نبود که بهم خ یانت کرده؛ فقط برگشتنش، پشیمون بودنش، پیش من بودنش مهم بود؛ اما سایت ازدواج دائمی خواستگاری ازاین حرفها بود. پاکت سیگارم رو برداشتم و در بالکن رو باز کردم. یه نخ سیگار از داخل پاکت برداشتم و با فندک یادگاری ویدا روشنش کردم. پُک عمیقی به سیگار زدم و نشستم روی صندلی گهوارهای که توی بالکن بود. یاد مهمونی جک برایان افتادم. سایت همسریابی دائمی روزا یه ماهی میشد که ویدا رفته بود و حالم خراب بود.
- به پیشنهاد رامین رفتم مهمونی جک دوست دوران دانشگاهم. با سایت ازدواج دائمی روب داشتم خودم رو خفه میکردم که چهره آشنایی ازجلوم رد شد. صورتش رو که برگردوند قلبم ایستاد. سایت ازدواج دائمی شیدایی من دستش رو دور بازوی یه مرد شیک پوش حلقه کرده بود و مستانه میخندید. مرده هم سایت ازدواج دائمی خواستگاری گوشش رو میبوسید. به معنای واقعی دویدن خون توی صورتم رو احساس کردم. از شدت عصبانیت لیوان توی دستم خرد شد. دلم میخواست گردن اون مرد جای لیوان تو دستم بود و میشکوندمش و سرش رو از تنش جدا میکردم!
- اون لبایی که بدن ویدای من رو لمس میکنه رو تیکه پاره میکردم. ویدا من رو ندید و دست اون مرد رو گرفت و رفتن توی پیست رقص و توی بغل هم رقصیدن. سایت ازدواج دائمی نابود میشدم! اونقدر عصبانی بودم که به دخترایی که میاومدن سمتم محل سگ هم نمیدادم. از خاطرات اون شب بیرون اومدم و به اتاق رفتم. آهی کشیدم و رفتم زیر پتو و آباژور رو خاموش کردم. *** سایت ازدواج دائمی خواستگاری چشمام رو باز کردم. نور خورشید مستقیم توی چشمم بود. چشمام رو مالوندم و از روی تخت بلند شدم. دست و صورتم رو شستم و نگاهی توی آینه به خودم انداختم. دیشب خواب سایت ازدواج دائمی رو دیدم، دستام رو دور گردنش حلقه کرده بودم و باهاش حرف میزدم. خواست بره که دستاش رو گرفتم، اونم پیشونیم رو بوسید و رفت. سایت ازدواج دائم ببینم اصال من دیشب کی خوابیدم؟ سایت ازدواج دائمی شیدایی دیشب جلو چشمم اومد.
سایت همسریابی دائمی و حرف زدنش باهام
سایت همسریابی دائمی و حرف زدنش باهام، نشستن من روی تاب و به خواب رفتنم؛ پس اون من رو آورده! وای آبروم رفت! اتاقم رو دیده. دیروز اصال حوصله نداشتم تا مرتبش کنم. حتما پیش خودش گفته این دختره چقدر شلختهست! چیکار کنم
سایت همسریابی دائمی آغاز نو تو رو آورده دیگه
بیاجازه اومده توی اتاقم و حق حرف زدن هم نداره. خاک توی سرت سایت همسریابی دائمی آغاز نو تو رو آورده دیگه! از سرویس بیرون اومدم و در رو بستم که سایت ازدواج دائم با جستی توی اتاق پرید. -چه خبرته؟ مگه سرآوردی؟ -نه عزیزم اومدم ببرم. پاشو زود صبحونه بخور؛ مگه قرار نبود بریم بیرون؟
بدو زود باش که من کلی کار دارم. سایت ازدواج دائمی شیدایی! وای عاشقتم سایت همسریابی دائمی برم حاضر بشم بیام. -باشه. فرزانه رفت و منم پریدم سمت کمدم و مانتو خاکستریم رو برداشتم. با روسری ساتن خاکستری، شلوار مشکیمم پوشیدم و نشستم جلوی میز سایت ازدواج دائمی تا حسابی به صورتم جال بدم. سایت همسریابی دائمی جدید توران یه جیگری میشم که پسرای شیراز برام صف بکشن و چشم آرشام هم در بیاد! کرم پودرم رو برداشتم و به صورتم زدم. خط چشم کلفتی هم پشت چشمام کشیدم و با ریمل چشمام رو خمارتر کردم. رژ صورتیمم زدم و از روی صندلی بلند شدم. کفش پاشنه بلند مشکیمم پوشیدم. خواستم برم بیرون که دلم خواست کیف هم به تیپ امروزم اضافه کنم. در سایت همسریابی دائمی جدید توران رو باز کردم و کیف چرم مشکیمم رو برداشتم و بیرون رفتم. از روی نردهها سر خوردم و پایین رسیدم. -به به میمون هم شدی دیگه! -فرزانه جمع کن اون فکت رو تا نزدم نترکوندمش. -سایت ازدواج دائمی شیدایی جکی جان، سایت ازدواج دائمی خواستگاری تکواندوکار! سایت همسریابی دائمی آغاز نو تو یه بوهایی میاد. -ها؟ چه بوهایی؟