من صبح میام اونجا اون شب خیلی دور بود که دخترها رو آماده برای رفتن کنه. صبح روز بعد ساعت هفت کر ی سریع یک قطار واسه لندن گرفت. اون موقع زمان خوبی بود. ربات دوست دختر یابی ظهرش به لندن رسید و به آپارتمان آلن رفت. دوقلوها غذا خوردند و یه چرت سری ع زدند. _تو نتیجه رای هیئت مد یره رو شنید ی؟ به محض اینکه آلن و ربات دوست دختر یابی در تلگرام تنها بودند، کری موضوع بحث رو پیش کشید، ربات دوست دختر یابی واتساپ با ناراحتی سرش رو تکون داد و بیحال روی یه صندلی افتاد
من یه نامه د یروز به دستم رسید. همه پشتیبانیها ازمونپس گرفته شده و اونهامیخوان تا اونجا که م یتونن برگردن. همه حمایت ی که باید باشه د یگه ن یست و بهمون د یگه نمیشه. هر چیزی که داشتم، هر چیزی رو که به دست اورده بود یم ازمون می گیرن. نامه از طرف رفیق سیلور کارتو روساو بود ولی کاملا واضحه که از طرف خودش یعنی سیلوره. به طرز لعنتی ای کامال واضحه که این نامه لعنت ی از ربات دوست دختر یابی خودشه. اونها فقط اجازه دادند که اون همه کارها رو انجام بده. و اوه پسر، اون همه کارها رو انجام داده؟!
در این چند روز گذشته اداره امور خارجه هم مثل گردباد ی بزرگ بود. من کرافت کامپیوتر و همه چیز رو زیر نظر گرفته بودم حتی به من فرصتی برای گفت و گو با اون داده نمیشه. اون حرفش رو زده! همه چی زیر سر خودشه ربات دوست دختر یابی در تلگرام می خواست درباره آینده نزد یک بحث کنه. نقشه ها یی که می بایست در پی ش بگیره و به کری و دختر ها با توجه به امکان شغلی ای که در صنعت کشاورزی داشت ادامه می داد توجه و کمک کنه. و اونها رو مثل خانواده اش در نظر بگیره. ربات دوست دختر یابی واتساپ خودش رو بر اون داشته بود
ربات دوست دختر یابی ناشناس رو از روزهای بد
ربات دوست دختر یابی ناشناس رو از روزهای بد دور کنه ولی االن ربات دوست دختر یابی به سخت ی حرفهای ربات دوست دختر یابی واتساپ درباره آیندهاش و دور اند ی شی هاش رو م ی شنید. اون با عصبانیت سرد ی که از راهی که مت ربات های دوست دختر یابی در تلگرام بی گناه رو به خاطر اون مجازات کرده بود خشمگین شده بود. محبت نسبت به اون، قدر دانیش نسبت به ربات دوست دختر یابی در تلگرام خشم وحشیانه اون از بی عدالت ی مت
ربات دوست دختر یابی بگو مگو چیزی بگه
نسبت به همه چیز کر ی رو به حالی تبد یل کرد تا درست در وسط بعد از ظهر بدون اینکه به ربات دوست دختر یابی بگو مگو چیزی بگه از آپارتمان اون بیرون بره. بیست دقی قه بعد یک تاکسی اون رو به در ورود ی دفتر و شرکت الکترونی ک سیلور پیاده کرد _می خوام آقا ی سیلور رو ببی نم مت اونجا نبود. منشیش پشت م یز نشسته بود
می خوام ببینمش، میتونم؟ آقا ی سیلور میتونه یه دقی قه از وقتش رو برام بذاره؟ و منشی بهت زده از عصبانیت ربات دوست دختر یابی قبل از این که فکرش رو بکنه به دفتر مت زنگ زده بود
_خانم هالی م ی خواد ربات های دوست دختر یابی در تلگرام رو ببینن، آقا کری کمی نگران به نظر میرس ید اما صدای مت ربات دوست دختر یابی ناشناس روی خط تلفن بلند شد که صدای ش کامال از خود راضی و عبوس بود و از هر کلمه ای که می گفت لذت م ی برد منتظرش بودم، اون رو بفرستش داخل انتظار اون رو داشته! احتماال همینطوره. انتظار داشته که ربات دوست دختر یابی واتساپ به پاهاش بیفته و التماس و گریه کنه. ولی کر ی می دونست که این هم بی فایده ست. چون اون بی رحمی سرد مت رو اون شب توی صورت ربات دوست دختر یابی رایگان تلگرام یده بود وقتی که توی مهمان ی بهش نگاه میکرد.