ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل سارا
سارا
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل رضا
رضا
56 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمد
محمد
40 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل رویا
رویا
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
40 ساله از اردبیل
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
51 ساله از ساوجبلاغ
تصویر پروفایل سودابه
سودابه
39 ساله از تهران
تصویر پروفایل سکینه
سکینه
38 ساله از تهران
تصویر پروفایل دلوین
دلوین
31 ساله از تهران
تصویر پروفایل امین
امین
34 ساله از تهران
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
37 ساله از اردبیل

لینک برنامه دوست یابی تیندر

برنامه دوست یابی تیندرز دوست دارم، دوست دارم این تیکشو دانلود برنامه دوست یابی تیندر خودش بلند میخوندو باندای ماشینم میکوبید. از تو آینه بغل نگا کردم

لینک برنامه دوست یابی تیندر - برنامه دوست یابی


تصویر لینک برنامه دوست یابی تیندر

تیام دستشو رو سینش گذاشت و یکم خم شد و گفت: چشم قربان طهورا خندید و رفت و برنامه دوست یابی تیندر بهم گفت که پاشم تا یه دور برقصیم. مخالفت نکردمو به بدبختی از جام، با اون لباسه سنگین پاشد و با هم رفتیم سمت پیست رقص که یه پسر جوون که پشت ارکست بود، با میکروفون گفت: عزیزان لطفا اینجارو واسه رقص دو نفره ی عروس دوماد خالی کنین، ممنون بعد از این حرفش، همه یکی یکی رفتن و نشستن سر جاشون. منو دانلود برنامه دوست یابی تیندر مشغول رقص شدیم...درست مثل شبه تولدم مردونه و قشنگ میرقصید و منم واسه قشنگ شدن فیلممون چند تا حرکت با نازو ادا ام زدم... بعد دو دور رقص، خسته شدمو رفتیم نشستیم سره جامون...بعد ما دوباره جمعیت بلند شدن و شروع به رقص کردن!!!

برنامه دوست یابی تیندرج نزدیک شام شد

برنامه دوست یابی تیندرج نزدیک شام شد و مامانم واسمون از همه نوع غذا جدا کرد و تو جایگاه مخصوصمون گذاشت و ماام رفتیم واسه خوردن شام. با شوخی و خنده شامو خوردیمو بعدشم دوباره یکم رقصیدیمو دیگه اخرای مجلس بود که برنامه دوست یابی تیندر گفت پاشیم زودتر بریم که به عروس کشون برسیم. مهمونای متفرقه زودتر بلند شدنو رفتنو مهمونای خودیم آماده شدن که دنبال ما بیان...

منو نرم افزار دوست یابی تیندر از باغ خارج شدیمو سوار ماشین شدیم، اونم پخشو روشن کرد و صداشو زیاد کرد....... آهااای...ای عشق همیشگیم بیا به هم بگیم: دوست دارم آهااای...تو که تازگیا، عشق من برنامه دوست یابی تیندرز دوست دارم، دوست دارم این تیکشو دانلود برنامه دوست یابی تیندر خودش بلند میخوندو باندای ماشینم میکوبید. از تو آینه بغل نگا کردمو دیدم کلی ماشین پشت سرموننو بوق میزننو سوت! انقد تورو دوست دارم، که باورش آسون نیست آخر میشی ماله خودم، برنامه دوست یابی تیندرم که بی بارون نیست انقد تورو دوست دارم

که صد دفم نمیرم باز عاشقه تو میشمو، باز دستاتو میگیرم شیشه ی سمت خودمو تا اخر دادم پایینو گلمو از پنجره بردم بیرونو تکون دادم که ماشین ارسلان اینام اومد کنارمونو واسمون بوق زد... برگشتم سمت برنامه دوست یابی تیندر خوشحال بود، میخندید و این برام یه برنامه دوست یابی تیندرج می ارزید. آهااای...نرم افزار دوست یابی تیندر نداره من دنیام مزاره من، دوست دارم آآهااای...به هیشکی دل نبند!

تا میتونی بخند، دوست دارم، دوست دارم انقد تورو دوست دارم که باورش آسون نیست اخر میشی ماله خودم دنیا که بی بارون نیست انقد تورو دوست دارم که صد دفم نمیرم باز عاشق تو میشمو، باز دستاتو میگیرم... برنامه دوست یابی تیندرم با کلی بوق بوق و خنده رسیدیم خونه...این خونه ای که قراره توش زندگی کنیم، ماله نرم افزار دوست یابی تیندر و تا الان نذاشت من اینجارو ببینم، مثلا میخواست سوپرایزم کنه!!! رسیدیم جلو دره خونه، یه خونه ویلایی بزرگ و شیک که درش قهوه ای بود و خودش یه ساختمونه یه دست سفید! این برنامه دوست یابی تیندر پولدار بود و رو نمیکرداااا!

برنامه دوست یابی تیندرز خودم از ماشین پیاده شدم

برنامه دوست یابی تیندرز خودم از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت ماشین مامان اینا، اونام پیاده شدن و اومدن جلوم و با منو دانلود برنامه دوست یابی تیندر روبوسی کردن... بابام اومد دستمو گرفت و گذاشت تو دسته تیامو گفت: پسرمم طنینمو به تو سپردما، مواظبش باش نرم افزار دوست یابی تیندر: خیالتون راحت بابا، رو تخم چشام میذارمش بابا: قربونت برم بعد از اون رفتمو مامانمو بغل کردم که گریم گرفت؛هم من هم مامان! بابام اومد و جدامون کرد و گفت: وا سفره قندهار که نیس...داره میره خونه بخت نه پارریسا بعدم چشمک زد که خندمون گرفت. طهورا زود پرید بغلمکرد و کنار گوشم یواش گفت: اگه میترسی میخوای امشب پیشت بمونم؟ تو برنامه دوست یابی تیندرر گریه خندم گرفتو گفتم: گمشو..دیوونه

مطالب مشابه