گوشیو گذاشتم تو جیبمو وارد اتاقم شدم بعد تعویض لباس دراز کشیدم روتختم چشمامو بستم که تصویر چشماش اومد تو ذهنم...اهنگ شاد قشنگ مازندرانی اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای رقص ۱۴۰۰...حق با تمناس چشماش جادو میکنن...تااالن که ۲۲سالمه باهیچ پسری دوست نشدم و به کسی دل نبستم...اما بردیا....بدجوری رومخمه...غرورش...تخس بودنش...شیطونیاش...
همه و همه باعث خاص بودنش شدن و چشم خیلیا تو اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای ماشین دنبالشه... امشب اومدن رستوران تا دوستش به ما) البته به گفته محیا (خیره شد یهو عصبی بلند شد و یه چیزایی گفتو زد بیرون...
اهنگ شاد قشنگ مازندرانی لاتی ندیدم حتی یکبار به دختری خیره بشه
این چند سالی که باهاش هم اهنگ شاد قشنگ مازندرانی لاتی ندیدم حتی یکبار به دختری خیره بشه یا توجه کنه...مطمئنا امشبم بخاطر خیره شدن دوستش به ما عصبی شد نمیدونم نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم بخوابم ولی هرچی با خودم کلنجار رفتم نتونستم بخوابم و از فکر اون پسر چشم سبز بیام بیرون صدای صبح از محلمون میومد بلند شدم گرفتم و خوندم! بعد از اهنگ شاد قشنگ مازندرانی ریمیکس از خواستم هرچی به اهنگ شاد قشنگ مازندرانی لاتی همون بشه و از این سردرگمی دربیام!!!!
باصدای زنگ گوشیم از خواب پریدم که همزمان درد بدی تو گردنم پیچیدو باعث شد جیغ بلندی بکشم در اتاق باشدت باز شدو اهنگ شاد قشنگ مازندرانی هراسون اومد تو و هولزده در حالی که میدویید سمتم گفت: چیشده هستی چرا جیغ میکشی اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای رقص ۱۴۰۰ تمام بدنم خشک شده بود مامان که با دیدن وضعیتم همه چی دست گیرش شده بود کمکم کرد بشینم رو تختو درهمون حال غر میزد که چرا رو زمین خوابم برده داشتم گردنمو ماساژ میدادم که نگام افتاد به ساعت دیواری و چشام گشاد شد و جیغ زدم: دیرم شد قبل اینکه اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای ماشین فرصت کنه دمپاییشو پرت کنه سمتم پریدم تو دستشویی اتاقمو بعد از انجام کارای مربوطه وقتی از نبود اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای رقص ۱۴۰۰ و ضربه احتمالی دمپاییش مطمئن شدم اومدم
بیرونو سریع رفتم سمت کمدو یه جین قهوه ای و مانتو کرم و شال قهوه ای پوشیدم و اهنگ شاد قشنگ مازندرانی ریمیکس و گوشیمو برداشتم و دوییدم از اتاق پایین داشتم کفشای عروسکیمو میپوشیدم که صدای اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای ماشین از تو اهنگ شاد قشنگ مازندرانی ریمیکس بلند شد: هستی؟؟بیا صبحونه بخور درو باز کردمو داد زدم: نمیخورم دیرم شده دوییدم بیرونو منتظر جواب اهنگ شاد قشنگ مازندرانی نشدم سوار ماشین شدمو با سرعت روندم سمت دانشگاه. ..یه خیابون پایین تر از دانشگاه پارک کردمو باعجله رفتم سمت دانش امیدوارم استاد نرفته باشه تو کالس وگرن عمرا رام میداد مرتیکه عقده ای رسیدم جلوی در کالس رسیدم وبا نفسی عمیق درو باز کردم درکمال تعجب استاد سرکالس نبودوبچها با هیایو و اظطراب کتاب به دست این طرفو اون طرف میرفتن...چشم چرخوندم محیو تمی رو پیدا کنم که نگام قفل شد تو یه جفت چشم سبز بردیا بود که زول زده بود به چشمام از طرز نگاهش گر گرفتمو سرمو چرخوندم با دیدن تمنا سریع رفتم کنارشون نشستم در همون حال گفتم: اهنگ شاد قشنگ مازندرانی اینجا؟؟
اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای رقص سالم.کاش جنگ بود
جنگ شده؟ اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای رقص سالم.کاش جنگ بود اقای دماغ باز بی خبر امتحان گذاشته باتعجب نگاش کردم که تمنا گفت: ۲۰مین پیش اومد گفت مبحثای ترم جدید امتحانه باز معلوم نیست ک خدا خیر ندیده ای پاچشو گرفته اهنگ شاد قشنگ مازندرانی برای رقص ۱۴۰۰ سرما داره خالی میکنه نفس اسوده ای کشیدم دیروز بعدظهر خونده بودم محبثاشو پس مشکلی نداشتم جزوه مو دراوردم و قبل باز کردنش نگاهی به دانلود اهنگ شاد مازندرانی قشنگ دلبر انداختم با خیال راحت چشماشو بسته بودو سرشو گذاشته بود