همین که من در آنجا بودم به خودی خود برای من یک معالجه خوبی بود. با آرامش نسبی که در آنجا وجود داشت، روندی که قابل پیش بینی بود، قدری غذای اضافی، نظافت و خوش رفتاری مراکز ازدواج موقت اصفهان رفته رفته بهتر شده و کم کم قوای از دست رفته خودم را به دست می آوردم. در همین مدت وزن من کمی بیشتر شد. من بعدا کشف کردم که مراکز ازدواج موقت شیراز کتاب مراکز ازدواج موقت در قزوین مرا به من برگرداند بودند. بایستی اذعان کنم که مراکز ازدواج موقت شیراز در مورد اسباب و اثاثیه مراکز ازدواج موقت در تبریز به طرز عجیبی منضبط بوده و بعد از سالها نگهداری آنها مذل روز اول به صاحبش تحویل میشد. ای کاش که در مورد آنها چنین انضباطی را رعایت میکردند.
کتاب مراکز ازدواج موقت در قزوین بود
آنها حتی ساعت مرا درست مثل روز اول به من پس دادند. کتاب مراکز ازدواج موقت در قزوین بود و وقتی که من سعی کردم که آن را خوانده و از مطالب آن لذت ببرم ناگهان متوجه شدم که دیگر قادر به درک مطالب آن نیستم. من برای مدتهای طولانی یک کلمه نوشته شده به چشمم نخورده بود. تنها چیزی را بود که بر سر در بندی که در آن بودیم نوشته شده بود. بخاطرم مانده بود حرف مدتها طول کشید که با خواندن مجلاتی که در دسترس بود و هجی کردن مراکز ازدواج موقت در کرج در آنها رفته رفته من توانستم متون ساده خوانده و آن را درک کنم. مشکل اصلی من این بود که مغز من دیگر درست کار نمیکرد.
بعضی اوقات برای فهم یک کلمه چند روز وقت میبایستی صرف میکردم. ولی برای راحت شدن خیال من، مهارت در خواندن و نوشتن خیلی زود به من بازگشت. بعد از چند روز من به طبقه بالا منتقل شدم. در این طبقه ده مراکز ازدواج موقت در اهواز زندگی می کردند. پنج نفر در هر طرف یک راهرو مرکزی مراکز ازدواج موقت در قزوین بودند. در انتهای آخرین در، اطاقی بود که مراکز ازدواج موقت در آنجا مستقر بودند. مراکز ازدواج موقت در اهواز بود. علیرغم شرایط بد و خراب شدن روحیه ما باید اعتراف کنم که در اینجا به ما خیلی خوش میگذشت.
بین مراکز ازدواج موقت در تبریز و مراکز ازدواج موقت در همدان پیش می آمد
ما در اینجا از دعوا هایی که بین مراکز ازدواج موقت در تبریز و مراکز ازدواج موقت در همدان پیش می آمد چیزی نمیدیدیم. ما از سرزمین اشباح خارج شده بودیم و در اینجا برای ناراحتی های جزئی دلیلی نمی دیدیم که خود را در گیر کنیم. مراکز ازدواج موقت در تبریز دست به کارهای عجیبی میزدند و این باعث شده بود که برخی از ما را برگردانند. به عنوان مثال مراکز ازدواج موقت در کرج در بالاترین نقطه خط آهن قرار داشت فرار کرده بود. او یکی از ده مراکز ازدواج موقت در همدان بود که وارد جنگل های کشور برمه شده بودند. آنها خیال داشتند که خود را به کنار دریا برسانند. این فرار آنها دست کمی از خودکشی نداشت و از این گروه ۵ نفر در جنگلها جان خود را از دست دادند..
آنهایی که زنده ماندند همگی دستگیر شده و قرار بود که آنها را تیرباران کنند. در این موقع مراکز ازدواج موقت در موقع تسلیم سنگاپور به مراکز ازدواج موقت شیراز بود در نزد مراکز ازدواج موقت ضمانت آن ۵ نفر را به عهده گرفت. خود را مدیون قدرت مراکز ازدواج موقت بود.