که گفت: آقا نیما، مهندس رادمنش از علاقه شما به قلیون شارژی چیزی میدونه ؟ سرش رو تکون داد و گفت: هیچ کس جز شما خبر نداره. سرم رو به حالت فهمیدن تکون دادم. اون هم یه لبخند زد و در رو باز کرد. انقدر خسته بودم که همونطور روی مبل خونمون ولو شدم. میدونست کسی خونه نیست. مادرم و هستی برای کمک به یکی از همسایه ها که فردا نذری داشت، رفته بودن. نگاه به تلفن افتاد. نمی دونسمت
آیا هنوز قلیون شارژی قیمت ارزان به قلیون شارژی ویپ زنگ زده یا نه ؟!
آیا هنوز قلیون شارژی قیمت ارزان به قلیون شارژی ویپ زنگ زده یا نه ؟! وقتی هم ظهر از ناهار با امیر بر شتن، روم نشد دوباره ف ضولی کنم و ازش چیزی بخر س یعنی فکر کردم اگه دلش میخوا ست به میگفت. دست رو زیر چونه ام ذاشت و گفت: یعنی قلیون شارژی ارزان برای اینکه مطمئن نبود، نیما دوستش داره مخواست اون تصمیم احمقانه رو بگیره ؟اصلا چرا خودش با قلیون شارژی قیمت ارزان حرف نزد. یعنی حتما نیما باید به زبون میاورد تا باور کنه ؟ به مبل تکیه دادم گفت: یعنی من هم اگه روزی عاشق بشم منتظر میمون تا خودش اظهار علاقه کنه ؟من تا چند وقت میتونم تحمل کنم، یک ماه، دو ما هم، یک سال، دو سال. ..وای چقدر سخته. من اصلا تحمل ندارم. ....اما من اگه عاشق کسی بش تا ابد عشقش رو تو سینه نگه میدارم، حتی اگه اون به من علاقه ای نداشته باشه. باز چهره امیر اومد جلو چشم. . ... اه. .. این اینجام ول کن من نیست.
قلیون شارژی دود رنگی بود ؟!
وبه قلیون شارژی قیمت نگاه کرد. قلیون شارژی ارزان ؟! تا حالا که قلیون شارژی دود رنگی بود ؟! قلیون شارژی با انگشت من رو نشون داد اما هنوز میخندید. نیما: اینجا چه خبره؟! قلیون شارژی ویپ ا شک چشم هاش رو با گوشه رو سریش پاک کرد ودر حالیکه سعی میکرد خ نده اش رو کنترل کم نه گفت: هیچی. ..فقط به م*س* تا نه گفت. .. گفت دیروز به تو جواب مثبت دادم، از کوره در رفت. و دوباره زد زیر خنده. جمله اش رو پیش خودم تکرار کردم. ....چی؟!!!!!!! قلیون شارژی قیمت ارزان با تعجب گفت: آخه چرا؟ بلند گفت: قلیون شارژی قیمت تو چیگفتی؟
از رو صندلی بلند شد. حالا دیگه لبخند میزد گفت: به خواستگاری نیما جواب مثبت دادم. یه جیغ زدم و پریدم ب*غ*لش. اگه نیما انجا نبود با چند فحش آبدار از خجالتش در میومدم. حیف که با حجب و حیا بودم - ای بدجنس، حالا من رو دست میندازی - تا تو باشی شماره من رو بی اجازه به کسی ندی. از ته دل خندیدم و به خودم فشردمش. قلیون شارژی از کجا بخریم گفت: قلیون شارژی تو باید به داشتن همچین دوستی افتخار کنی. انگار نه انگار تا همین دیروز روش نمیشد نگاهش کنه.حالا چه مثل این شوهر ها قلیون شارژی قلیون شارژی ارزان میکنه، واسه من قلیون شارژی دود رنگی دست رو فشرد و گفت: معلومه که قدرش رو میدونم. به در اتاق امیر که باز بود نگاه کردم. عجیبه که با این سر و صداها بیرون نیومده! یعنی سمعکش رو نیوورده؟ رو به قلیون شارژی از کجا بخریم گفت: قلیون شارژی ویپ میدونه - نه هنوز کسی نمیدونه نیما گفت: من میخوام میخوام بگم. اما شیوا کمی نگارانه، هر چی زودتر از این بلا تکلیفی بیرون بیایی بهتره حالا خبه تا همین دیروز من داشت