توی دلم ذوق عجیبی برپا میشه و برای بچهای که هنوز به دنیا نیامده، قلبم با هیجان و تپیدن بیشتری مواجه میشه. آهنگ آرومی رو پلی میکنم و با آرامش، شروع به رانندگی میکنم.مسیر رو توی سکوت طی کردم و ماشین رو گوشه خیابون پارک کردم.
كد تخفيف فلاي تو ديد با تعجب به اطراف نگاه کرد
كد تخفيف فلاي تو ديد با تعجب به اطراف نگاه کرد که خالی از هر آدمی بود. از ماشین پیاده شد و دنبال من به راه افتاد، پیراهنم رو از پشت کشید و من از حرکت وایستادم.
به سمت عقب برگشتم و كد تخفيف فلاي تو دي رو نگاه کردم که كد تخفيف فلاي تو دين با ترس گفت: اژین، نکنه سر اینکه مخالفت کردم و قضیه خارج کنسل شد؛ آوردی من رو سر به نیست کنی؟ با بهت و چشمهایی که از حدقه بیرون زده نگاهش کردم و نمیدونستم در جوابش چی بگم؛ کی ذهن كد تخفيف فلاي تو دي اینقدر مسموم شده نسبت به من؟! نفس عمیقی کشیدم تا به اعصابم مسلط بشوم و آهسته گفتم: از کی من آدمکش شدم که خودم خبر ندارم... كد تخفيف فلاي تو ديد نکنه جنایت کارم و خودم نمیدونم! كد تخفيف فلاي تو دين با دستپاچگی جوابم رو داد.
نه، منظورم اون نبود. آخه سر قضیه سفتههای من، همونها که دست سالار راد بود، تو با خودت برده.... انگار فهمید نباید این حرفها رو بگوید، که زود لبش رو زیر دندون کشید و در سکوت، زیر چشمی نگاهم کرد. رگ گردنم ناخواسته متورم شده بود.
كد تخفيف فلاي تو دي طهران عمیقی پشت سرذهم میکشیدم
كد تخفيف فلاي تو دي طهران عمیقی پشت سرذهم میکشیدم تا به اعصابم مسلط باشم. كد تخفيف فلاي تو دي برای جمع کردن خرابکاریاش، رو به من پرسید. اینجا مگس هم پر نمیزنه!
هوا هم تاریک شده؛ اینجا کجاست؟ برایش چشم غرهای رفتم و به راه رفتنم ادامه دادم که كد تخفيف فلاي تو ديد هم با سرعت پشت سر من، با قدمهای بلندی که شبیه دویدن بود اومد. وقتی به محل مورد نظر رسیدیم، یهو فضا چراغونی شد و سمت كد تخفيف فلاي تو دين چرخیدم. آهو با چشمهایی که از حدقه بیرون زده بود نگاهم کرد و به میز روبهرویم که وسط چمنها گذاشته شده بود اشاره کردم. بریم اونجا! كد تخفيف فلاي تو دي طهران بدون حرف سمت میز رفت و پشتش نشست.
روبهرویش نشستم که دیدم با دقت به اطراف نگاه میکنه و انگار دنبال چیزی میگرده! آخر سر سکوتش رو شکست و گفت: اینجا چه خبره؟ دست چپش رو که خالی از حلقه ازدواجمون بود توی دستم گرفتم و كد تخفيف فلاي تو دي یوسف آباد که نگاهش میکردم گفتم: دوست داشتم سوپرایزت کنم؛ که با حرفهات سوپرایزم کردی. كد تخفيف فلاي تو دين لبش رو از خجالت گزید و چیزی نگفت. پوست دست كد تخفيف فلاي تو دي رو با انگشتهایم نوازش کردم و كد تخفيف فلاي تو دي یوسف آباد که به قیافه متعجب كد تخفيف فلاي تو ديد نگاه میکردم گفتم: میدونم خیلی آدم بدی هستم و کاری کردم از چشمت بیافتم، ولی هر آدمی اشتباه میکنه كد تخفيف فلاي تو دي طهران! لبم رو با زبانم تر کردم و ادامه دادم. یه فرصت میخوام. فقط یه فرصت، که گذشته رو جبران کنم. توی چشمهای پر از نور كد تخفيف فلاي تو دي یوسف آباد نگاه کردم z