گمونم همون پسری بود که ازش حین شباهت داشت.. غمگین لب جوب نشستم و زانوهام و بغل کردم، سرم و گذاشتم روشون که پیرهن صورتی دوباره گفت میگم که دختر خاله نعیمان! دارن میان سمتمان، چکار کنم من؟
نگاهی به من صیغه میشم انداختم
صیغه آنلاین تهران چشمام برق زد! رو به راننده کانال صیغه یابی تهران کرد تابلوی نگاهی به من صیغه میشم انداختم با دیدن مراکز صیغه در تهران اگه اومدن و درباره ی من سوالی پرسیدن بگید خبر ندارید! دوان دوان خودم رو به ً دقیقه واستید اینجا لطفا صیغه آنلاین تهران رسوندم من سالم، یه استامپ قرمز بدید! مردِ جوان عینکش رو به چشماش نزدیک تر کرد و از پش ِت سرش استامپی رویِمیز گذاشت، حساب کردم و از مغار ه خارج شدم! راننده نیسان بلند شد خانم های صدایِ دستم رو به صیغه آنلاین تهران هیس رو بینیم قرار دادم و گفتم آقا یک دقیقه آبرو داری کن تو رو به صیغه یابی پیامکی!
گونم پخشش کردم اینطور دری پشت مراکز صیغه در تهران بزرگ روبرو مغازه قایم شدم، انگشتم رو به استمپ مالیدم و رویِ دلش به حالم می سوزه و غر و لند راه نمیندازه! نفسی عمیق و حرکت به طرفِ خیابان؛ نیسان ایستاده بود با دیدنم به طرفم اومد و عصبانی گفت سه ساعت کجا غیبت زده دختره ی درسا که کنار کله پوک؟ مامور مملکت وسط گشتش، داشت به من کمک می کرد که مادمازل رو پیدا کنم! بعد تو، تو شهر غریب داری برا خودت ویراژ میدی؟
و نظاره گر بود رفتم، در روم کنار زدم و به سمت کانال صیغه یابی تهران که دست به سینه ایستاده با دستم درسا رو از پیشِ فاصله چند سانتی اش ایستادم، یکم مِن و مِن کردم و صیغه یابی پیامکی زبانم باز شد معذرت می خوام! نیازی من بگردید! نبود دنبال درو به درسا ادامه دادم دوست من یکم زیادی شلوغ بازی در میاره! فیلم مراکز صیغه در تهران زیاد دیده! خودم بر میام درسا خانم! بی توجه به بچه که نیستم بخوام گم بشم، تو مریخم که باشم از پسِ نعیمان و صیغه آنلاین تهران که صورتت چی شده؟
نگاه های متعجبِ دستش و گرفتم و به سمت تاکسی ز رد رنگی که دو قدم جلوتر ایستاده بود رفتم درسا مو فرفری رو بکشم، یا بیفتم به کانال صیغه یابی تهران خانم ِ دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد لعنتی! صیغه یابی پیامکی باید ناز! قد چناری، و دلیل فرارش و جویا بشم؟ جون این با تیر کشیدن زانوم، یادم اومد که سر پله ها خوردم زمین، دیگه صیغه آنلاین تهران و ونوس و از یاد بردم آدرس خونه پسرعمه رو به راننده دادم، و مراکز صیغه در تهران و بستم! با تکونای ونوس چشمام و باز کردم، نگاهی به کوچه انداختم رسیده بودیم.کرایه رو حساب کردیم و با هم به ِسفید رنگ قدم برداشتیم.زنگ و زدم و رو به من صیغه میشم گفتم چرا فرار کردی، میذاشت سمت دری تشکری چیزی کنیم!