امیر با شیطنتی که تو صداش بود گفت: من میخوام بلند ش، اما نمیشه. قلیون شارژی قیمت پرسید: واسه چی نمیشه ؟ متوجه شدم قلیون شارژی قیمت ارزان دیجی کالا اشاره ای به من کرد. شمیوا زد زیر خنده و گفت: بابا ولش کن بنده خدا رو. و به دست اشاره کرد. به دست نگاه کردم دیدم محکم مچ دستش رو رفت. زود دست رو کشیدم و گفت: ببخشید حواس نبود. قلیون شارژی قیمت چنده لبخند زد و زود بلند شد. من هم با پام یکی زدم به قلیون شارژی قیمت که خنده اش رو جمع کنه. با کمک قلیون شارژی قیمت ارزان بلند شدم و تا خود قلیون شارژی قیمتش چنده پایین ولش نکردم. ....
وقتی به خونه بر گشت هوا دیگه تاریک شده بود. حالا ساعت هنوز شش ه نشده بودا، اما این مادر من مثل همیشه غر زد که چرا دیر بر گشت و تلفن رو جواب ندادم واز همین گیر دادنها. شب با این که خیلی خسته بودم اما باز بیخوابی اومده بود سراغ. دوباره ماجرا های امروز تو ذهن تداعی میشد.یه لحظه لبخند میزدم، یه لحظه اخ میکردم. هیچ وقت یاد ندارم توی عمرم به اندازه این چند وقت سوتی داده باش. اون ه در برابر قلیون شارژی قیمت ارزان. ...راستی چرا امیر ؟! یه نفس بلند کشیدم. نفس میلرزید. ...دوباره قلب در میزد. چند بار زمزمه کردم قلیون شارژی قیمتش چنده. ..قلیون شارژی قیمت ارزان دیجی کالا. .. چقدر این ا س ق شنگ بود. دوباره چهره اش اومد جلو چ شم. چقدر این اس برازنده اش بود. .
قلیون شارژی قیمت چنده مشکی که هر وقت روی پیشونیش میریخت
قد بلند و هیکلی ورزیده. نه از این بادکنکیها، نه، هیکلش درست بود. ع ضله ها ش رو فرم بودن. چ ش و ابروش مثل خودم سیاه بود. با قلیون شارژی قیمت چنده مشکی که هر وقت روی پیشونیش میریخت جذاب تر ش میکرد. صورتش همیشه اصلاح شده بود، سه تیغه سه تیغ. بعضی وقتهام ته ریش میذاشت.اون هم قلیون شارژی قیمتش بهش میومد. نو تخش منحصر به فرد بود. نه زیاد مردونه بود نه مثل این بچه قرطی ها بود. بوی ادکلن تلخش هم که نگو، آدم رو قلیون شارژی قیمت میکرد. خودمونی ها این شیوا هم عجب پسر خاله جیگری داره. خیلی جذاب و دوستاشتنیه. .ناخواد اه آدم عاشقش میشه - عاشق! - آره، عاشق. ...فکر میکنم مهندس قلیون شارژی قیمت ارزان دیجی کالا رادمنش یه جورایی قلب من رو تسخیر کرده - فکر میکنم یا مطمئن. -مطمئن که اون قلیون شارژی قیمتش چنده جذاب مغرور اخمو رو دوست دارم. دیگه نمیتونم به خودم دروغ بگم. ...دوستش دارم. ...
خیلی دوستش دارم. قلب مثل یه نجشک میزد. در رو باز کردم. همزمان با ورودم شیوا هم از اتاق نیما امد بیرون. قلیون شارژی قیمتش سر حال به نظر میومد. سلام کردم و گفت:
قلیون شارژی قیمت دود رنگی دستی - سلام. خبر دارم
چه خبر عروس قلیون شارژی قیمت دود رنگی دستی - سلام. خبر دارم توپ توپ. سه هفته دیگه قرار عقد کنی. - وای قلیون شارژی قیمت ارزان راست میگی یه بله کش دار گفت خانوم این بله رو باید سه هفته دیگه بگی نه حالا خب دارم تمرین میکنم دیگه روی صندلی نشست و گفت: حالا قراره جشن بگیرید یا فقط بری محضر. یه اخ کرد خوب فهمیدم جشن میگیرید خندید. وای قلیون شارژی قیمت باورم نمیشه بهتره باورت بشه و به فکر لباس برای خودت باشی. در ضمن ممکنه جشنمون رو خونه یکی از دوستهای بابام بگیری آخه ممکنه مجلس قلیون شارژی قیمت روز باشه. طبقه بالای ما جا به اندازه کافی نداره.