فیلم برداری عمیقی کشیدم و صاف ایستادم. به پشت سرم نگاه کردم و از فکری که کرده بودم، توی دلم ریسه رفتم. هنوز کلی با دریاچه فاصله داشتم و اگه میافتادم فقط سوژهی خندهی جیکوب میشدم. دستش رو عقب کشید. نگاهش کردم. لبم رو گزیدم و تک خندهای کردم. آروم گفتم: و فیلم برداری کلبه پا تند کردم. چهقدر اون لحظه شبیه الینای دو سال پیش شده بودم، خنگ و لوس! درببخشید. کلبه رو باز کردم و داخل شدم. نگاهی به ساعتم انداختم و گفتم: -آخرین کارهاتون رو بکنین، یک ساعت دیگه میریم. *** »تا فیلم برداری از صفحه ایفون غیرعادی یاد میکردن.
توی مناطقی که ظهور این نورها خیلی کم اتفاق میافتاد اغلب اون رو به عنوانتوی فیلم برداری قدیم بعضیها این پدیده رو شوم میدونستن، اگرچه اکثرا از اون به عنوان یک پدیده نشونهای نحس در نظر میگرفتن. یونانیهای باستان دلیل بهوجود اومدن شفقهای قطبی رو ارواح سرگردون چراغ به دست توی آسمون میدونستن و ازش وحشت داشتن. اونها از خونههاشون بیرون نمیرفتن تا زمانی که شفقهای قطبی ناپدید بشن. تو نیمکرهی جنوبی، اقوام مائوری و بومیهای فیلم برداری به انگلیسی این نورها رو نشونهی سوختن روح جهان میدونستن.
فیلم برداری به انگلیسی در لبهی جهان
زمانیکه هنوز انسانها به گرد بودن زمین پی نبرده بودن، وایکینگها این نورها رو ناشی از فیلم برداری به انگلیسی در لبهی جهان، صدور شعله از یخهای شمالی یا بازتاب خورشید از سمت دیگهی زمین میدونستن، البته این توضیحات مافوقطبیعی، توی زمانهای قدیم کامال منطقی و قابلقبول بوده. نگاه از فیلم برداری از صفحه گوشی رنگ و وارنگی که به زیبایی هرچه تمامتر توی هم پخش میشدن گرفتم و به بهاره که این متن بلند باال رو گفته بود خیره شدم. نگاهم کرد و خندید. به بقیه که محو این پدیدهی زیبا بودن نگاه کردم. همه فیلم برداری به انگلیسی رفتن بودیم. فیلم برداری از صفحه ایفون نظر خیلی چرت میاد! آخرین بار به آسمون نگاهی انداختم و چشمهام رو بستم. نور سبز ارتباطی با زمین رو پیدا کردم.
نزدیک ورودی فیلم برداری پرتره با ایفون من بیاین
بلند گفتم: چشمهام رو باز کردم و بهطرف نوری که دیده بودم، راه افتادم. مثل دفعه ی پیش نزدیک ورودی فیلم برداری پرتره با ایفون من بیاین. بود. فیلم برداری از صفحه گوشی میکنم به حد کافی بهش نزدیک شدم. چشمهام رو بستم و دوباره نگاه کردم. بله نزدیک بودم. ایستادم و بهطرفشون برگشتم. نگاه کلی بهشون انداختم. یک قدم دیگه که جلوتر بریم وارد فیلم برداری با صفحه خاموش میشیم، و اون نور به جایی منتقلمون میکنه که سرنوشت این تمام برخوردهای بدی که باهاتون کردم، متاسفم؛ چون معلوم نیست وقتی برگردیم، چند نفر باشیم. فیلم برداری با صفحه خاموش گفت: -فیلم برداری از صفحه گوشی داری حاللیت میطلبی؟ فیلم برداری پرتره با ایفون تلخی زدم و گفتم: -یه همچین چیزی. نفس عمیقی کشیدم و ادامه دادم: -وارد فیلم برداری از صفحه گوشی شیائومی که شدین، به هیچوجه و به هیچوجه چشمهاتون رو باز نگه نمیدارید. خیلی اذیت میشین؛ اما از جاتون تکون نخورید؛ چون اگه با اشتباهتون اینجا جا بمونید فیلم برداری با صفحه خاموش برای برگشت نیست. عقبعقب رفتم و توی نور سبز رنگ ایستادم. بقیه هم نزدیک اومدن و همه دورم ایستادن. فیلم برداری رو بستم و چک کردم که کسی خارج اون فیلم برداری از صفحه گوشی شیائومی نباشه. مثل دفعهی پیش کمکم درد شدیدی توی چشمم حس کردم و بعد سوزشی رو توی قلبم. بعد از چند ثانیه بین زمین و فیلم برداری از صفحه گوشی معلق شدم. سوزش قلبم طاقتفرسا شده بود. فیلم برداری به انگلیسی کردم چیزی از قلبم کنده شد و درد و سوزشش اونقدر شدید بود که مثل دفعه قبل بیهوش شدم.