به طرف در رفت و کفشهام رو پوشیدم وبا ی خداحافظی رفت بیرون از اونجا که همیشه این حیاط با صفا حوا س رو بخودش جلب میکرد متوجه گذر زمان نشدم و مشغول بو کردن و نوازش گلها شدم. هواپیمایی وارش ترمینال
صدای موبایل بلند شد هواپيمايي وارش بود فهمیدم خیلی وقت منتظرم هستن. در رو باز کردم و در حال سلام و احوالپرسی سوار شدم. هواپیمایی وارش کدام ترمینال مهراباد است مثل همشیه صمیمی احوال پرسمی کرد اما هواپیمایی وارش چطوره تا من رو دید گفت:
هواپیمایی وارش ساری دفعه دیگه حواست به چی بود
بگم چکارت کنه هواپیمایی وارش ساری دفعه دیگه حواست به چی بود اینقدر دیر کردی. با شرمندگی گفتم: ببخشید. این دفعه هم حق با شماست. هواپيمايي وارش
کمی به عقب بر گشت و گفت: اگه تو هم به یکی از این خواستگارات جواب مثبت بدی ما مجبور نیستیم جور انها رو بکشی. لب رو از رفت و به هواپیمایی وارش تلفن
اشاره کردم. هواپیمایی وارش چطور لبخندی زد و گفت: بی خود شکلک در نیار یکی از همین خواستگارات همین پسر عمو فریده. تو عروسی ما که تو رو دیدی ول کن فرید نشده. چشم رو درشت کردم بلکه ساکت بشه. من نمیدونه چرا این خواستگارا یک دفعه سر و کلشون با هم پیدا شده بود! هواپیمایی وارش ترمینال
اصلا انگار نه انگار. باز ادامه داد: م*س*تانه من اصلا حواس نبود. اما دوباره دیشب زنگ زد از تو پرسید. به اگه زنش نشی خیلی خری. هواپیمایی وارش تلفن
از آینه نگاهی کرد و گفت: البته ببخشید هواپيمايي وارش اینطوری حرف میزنه. خواهش میکنم من همیشه هواپیمایی وارش ساری
خیلی هواپیمایی وارش ترمینال چنده
حرفهای ایشون میشم. هواپیمایی وارش چطوره دوباره به جلو بر گشت و گفت: من برای خودت میگم. جای برداری، خیلی هواپیمایی وارش ترمینال چنده
. خوشتیپ، تحصیلکرده. از همه مهمتر پولدار. دیگه احتیاج نیست در به در از این شرکت به اون شرکت بری.. ..اگه زنش بشی میری امریکا. ای شانس رو میبینی. در اصل برای عروسی ما اومده اینجا.. ....من هم دیدم طرف کیس خوبیه جواب بله رو از طرف تو دادم. تو چکار کردی؟ فرید قهقهه ای زد و گفت: شوخی میکنه هواپیمایی وارش ترمینال چنده خانوم ؟ هواپيمايي وارش
دوباره طرف بر گشت و گفت: شوخی ندارم. امروز ساعت 2 همدیگر رو توی کافی شاپ.. .میبینید. از صندلی جدا شدم و به طرفه جلو خ شدم طوری که هواپیمایی وارش تلفن صدام رو نشنوه به هواپیمایی وارش چطوره گفت: بی خود قرار ذاشتی.. . حالا.. ..، هواپیمایی وارش کدام ترمینال مهراباد است
هم باید بری. یعنی گفتم حتمی میای. بلند گفتم: من رو که میشناسی. نباید این کار رو میکردی. فرید رو به هواپیمایی وارش ترمینال گفت: بفرما، من که گفت الان نگو شیرین جان. خوب معلوم اول صبحی هنوز هیچی نشده مخالفت میکنه. این و باش صبح و شب نداره. بیخودی قرار گذاشتید. اون هم از طرف من خوبه والا.. ... هواپیمایی وارش ترمینال چنده گفت: شما نگران نباش اون با من. همون موقع به مقصد رسیدیم. یه خداحافظی کردم واز ماشین زدم بیرون. نمیخوا ستم جلوی فرید با شیرین بحث کن