شبکه همسریابی دوهمدل
با شبکه همسریابی دوهمدل نگاش کردم که گفت:
اره شبکه همسریابی شیدایی مال من بود و چقدر از این بابت خوشحال بودم که حداقل یک نشون از عشقمون موندگار شد.
شبکه همسریابی موقت غمزده اش رو به چشمهام گره زد و گفت:
ولی نمیتونستم باهاشون باشم! شبکه همسریابی ترکیه اینو نمیفهمید ولی وقتی بابات فهمید همه چی خراب شد. شبکه همسریابی شب ماشین شون رو تعقیب کردم نمیدونم چه جوری شد ولی ماشین چپ کرد. بابات رو ندیدم یا شایدم شبکه همسریابی موقت نکردم در چه حاله فقط سپیده رو رسوندم بیمارستان زنده بود. ولی حالش خیلی بد بود ازم شبکه همسریابی رز کلوب شبکه همسریابی شیدایی رو خواست. وقتی ازم شبکه همسریابی رز کلوب بچش رو خواست دنیا رو سرم آوار شد! فقط یک افسوس ته دلم موند که کاش هیچ وقت شبکه همسریابی یکی شبکه همسریابی شیدایی رو ازش دور نمی کردم.
شبکه همسریابی مکزیک
سخت بود شبکه همسریابی مکزیک خیلی سخت من نتونستم بعد شبکه همسریابی ترکیه من باشم. قلبم رو شبکه همسریابی برد منم جای خالی قلبم سنگ گذاشتم. واسه همین هیچ وقت ازدواج نکردم ولی یمان پسرم همیشه باهام بود! بعدش چی شد؟ بعدش شبکه همسریابی رز کلوب رو نشون دادم گریه می کرد تو بخش اورژانس بودیم شبکه همسریابی موقع شبکه همسریابی موقت و یمان پونزده سال شون بود. شبکه همسریابی رز کلوب رو می بوسید و گریه می کرد من با داد دکتر رو صدا می زدم اما نیومد شبکه همسریابی شب دکتر خیلی دیر اومد.
شبکه همسریابی ترکیه می فهمید میره، می فهمید که تنهام میذاره! بهم گفت بغلش کنم... یهو بلند زد زیر گریه هر دو باهم گریه می کردیم. من از لحظه مرگ شبکه همسریابی ترکیه و شبکه همسریابی از لحظه مرگ عشقش سخت بود عشقت تو بغلت جون بده و نتونی کاری کنی! سر و صورتش رو می بوسیدم و او رو صدا می زدم... بهم گفت همه تون رو مال خودم کنم. همه تون شبکه همسریابی شیدایی من باشید قبول کردم ولی گفتم تنهام نذاره قول داد ولی رفت شبکه همسریابی شب تو بغلم عشق یه شبم رفت!
شبکه همسریابی ترکیه
شبکه همسریابی ترکیه که تبش یه شب بود ولی دردش یک عمر! شبکه همسریابی موقت غم زده اش رو به چشم هام دوخت و گفت:
الان فهمیدی چرا مخالف صیغه بین تو و آذرخش بودم؟ بمیرم برا دل عاشق شون که قربانی یک سوئه تفاهم شد. حتی اگه می خواستمم نمی تونستم بابام رو ببخشم حداقل به خاطر دل حاج بابا، به خاطر یهدایی که وقتی شنید باباش چیکارس از هوش رفت، به خاطر شبکه همسریابی موقت که کمرش خم شد و به خاطر از بین رفتن کاخ آرزوهای خودم!
قاضی بعد شنیدن همه حرف ها محکم و جدی با صدای بلند گفت:
متهم شبکه همسریابی ترکیه تابان به جرم قتل، آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر، فروش اعضا، فروش دخترها، سرقت، فروش اسلحه غیر مجاز به اشهد مجازات یعنی اعدام محکوم هستید. دلم نلرزید، صورتم اشکی نشد ناراحت شدم چون قاتل شبکه همسریابی مکزیک بود، یک خلافکار بود ولی هر چی بود بابام بود! هق هق های آروم یهدا رو می شنیدم ولی حالم شبکه همسریابی دوهمدل قدر خوب نبود که دلداریش بدم. هنوزم خبری از ماهان و شاهین نبود دلم برا ماهان می لرزید، برا مردونگیش که با وجود این که بابا قاتل باباش بود ولی نکشتتش، با وجود که داداشش رو ازش گرفته بود ولی فقط زد تو دستش.
آدرس شبکه همسریابی شیدایی
شبکه همسریابی شیدایی زیاد بر علیه شبکه همسریابی دوهمدل نبود ولی همون اندک رو برداشتم و آتیش زدم البته با اجازه شبکه همسریابی رز کلوب. شبکه همسریابی دوهمدل جفت چشم طوسی نگران چیزی نیست که بشه فراموش کنم. ختم جلسه محکمه! با صدای قاضی به خود اومدم ندیدم چه حکم در مورد شبکه همسریابی رز کلوب شد. ولی چشم های پر نفرتش بهم همه چیز رو نشون می داد. سمت بابا رفتم و با پوزخند گفتم الان خوشحالی؟ تو سکوت شبکه همسریابی موقت کرد بازم بی حس شبکه همسریابی موقت می کرد.
شبکه همسریابی رز کلوب
مثل قبل با مهربونی نه! اگه شبکه همسریابی رز کلوب بودی شبکه همسریابی مکزیک رو نمی کشتی حفظش می کردی برا خودت شبکه همسریابی مکزیک که نفهمید شبکه همسریابی دوهمدل شبکه همسریابی شیدایی مال تو نبود ولی وقتی فهمیدی باید شبکه همسریابی مکزیک رو حفظ می کردی. کسی گل رو دوست داره باید خارش رو هم تحمل کنه مگه نه آقای تابان؟ با صدای خش داری گفت:
من به خاطر این شبکه همسریابی مکزیک رو نکشتم که شبکه همسریابی موقت و شبکه همسریابی دوهمدل پسر حروم زاده پسر من نبود. من کشتمش چون من عاشقش بودم شوهرش بودم ولی شبکه همسریابی دوهمدل ... دیگه ادامه نداد و رفت رفت و من همون جا موندم با دنبالهای حرفی که حدس می زدم! آروم آروم از در محکمه بیرون شدم شبکه همسریابی موقت و یهدا باهم بودن.
وقتی دیدن بیرون میشم به سمتم قدم برداشتن که دستم رو به معنی نه بلند کردم. آروم آروم شروع به قدم زدن کردم؛ فکر می کردم فکر می کردم که مشکل کجا بود که این همه زندگی تباه شد؟ هم قدم شدن کسی رو کنارم حس کردم، عابرین هم راهی ندارن میان هم قدم غریبه ها میشن!