خواستگاری. ..مثل این که الان زیر سرم بوداما. سایت همسریابی معتبر و قانونی. ... رو صندلی آ شخزخونه ن ش ست که گفت: چرا اونجا ن ش ستی ؟برو پی ش شون بشین تا من چایی بیارم. .. چش کش داری گفت و وارد پذیرای شدم. چشم به شیوا افتاد دیدم که هنوز داشت میخندید. سایت همسریابی معتبر و قانونی است؟ هم دست کمی از اون نداشت. رو آب بخندی، خوش خنده نگاهش که به من افتاد خنده اش رو کنترل کرد. در حالیکه لبخند به لبش بود بلند شد. یه پوزخند زدم و گفت: کجا سایت همسریابی معتبر و قانونی همدم هنوز چایی نخوردید. بدون اینکه لبخندش رو محو کنه گفت: جایی نمیرم. میخوام دست رو بشورم از کنارم گرد شد اما دوباره بر گشت و گفت: ببخشید، نگفتید دستشویی کجاست ؟
سایت همسریابی معتبر و قانونی در ایران رو برگردوندم و با دست اشاره به دستشویی کردم. وقتی رفت کنار سایت همسریابی معتبر و قانونی نشست و گفت: به چی یخندیدی به حرف تو اون به چی میخندید به حرف تو هه هه هه. ..خندیدم. فکر کنم انقدر صدام یواش بود که تو هم به زور فهمیدی من چی گفت چه برسه به اون سایت همسریابی معتبر و قانونی همدم دوباره خنده
سایت همسریابی معتبر و قانونی تبیان از جام پریدم
گفت: نشنید تو چی گفتی، من بهش گفت مثل سایت همسریابی معتبر و قانونی تبیان از جام پریدم و گفت: چرا گفتی دیوونه. یه حرف تو دهن تو نمیمونه آخه خیلی بامزه بود.
بعدش هم که تو رفتی اون پرسید به چی میخندیدید. تو همگفتی...حتما هم الان رفته دستشویی ببینه زیر شلواری پاش هست یا نه سخت نگیرید سایت همسریابی معتبر و قانونی همدم صداقت. مطمئن باشید امشب رو نمیمون آخه دیدم زیر شلواری پام نبود چندتا کنم من رو الان غیب میکنی از خجالت جرات نکردم به عقب برگردم. دل نمیخواست چشم به چ شمهای پراز شیطنتش بیوفته. سرم رو پایین انداخت و طبق عادت لب رو محکم از رفت. صدای مادرم رو شنیدم که گفت: بفرمایید بنشینید امیر از کنارم گرد شد و روی مبل درست روبروی من نشستم. بدون اینکه سرم رو بلند کنم به طرف مادرم بر گشت. مادرم سینی به دست جلوم اومد و گفت: سایت همسریابی معتبر و قانونی تبیان کردی مادر، رنگت سرخ شده ؟
دست رو به صورت کشیدم و گفت: آره فکر کنم. میرم آبی به صورت بزن. به طرف پلها رفت و سریع به اتاق پناه بردم شیوا برو کنم جلوی چ شم نیستی. یعنی اگه بودی سایت همسریابی معتبر و قانونی بی شیوا. ..
اون سرت سایت همسریابی معتبر و قانونی در ایران اونه
بعد هم دهن رو کج کردم و با ادا گفت: امشب رو نمیمون چون دیدم زیر شلواری پام نیست خاک بر اون سرت سایت همسریابی معتبر و قانونی در ایران اونه خاک باغچه عمه خانوم با همه مخلفا تش. ...الان این پسره چی راجع فکر به تو میکنه. ... سایت همسریابی معتبر و قانونی است؟ از تصور دوباره اون لحظه هم خجالت میکشیدم. سرم رو محکم روی بالشت فشار دادم. مطمئن اگه مادرم نیومده بود بگه برای خداحافظی برم پایین رنگ از سرخی به سیاهی تبدیل میشد به خاطر کار احمقانه دیشب چند روز تو خونه موند ار شدم. سایت همسریابی معتبر و قانونی در ایران ۵ شمنبه ه نتونست به اون جشن برم.هر چند که اون امیر فلان فلان شده میتونست روز جشن رو تغییر بده. روز شنبه دیگه به شرکت رفت. سایت همسریابی معتبر و قانونی تا من رو دید از پشت میز بلند شد و به قصد ب*غ*ل کردن جلو اومد.