به همراه البسه نمایش با سایت همسریابی شیدایی اهواز حمل می کرد
نمایش تمام شد و بازیگران آماده شدند که به هتل خود باز گردند. سیگونیاک پیش بینی می کرد که در خیابان های خلوت آخر شب احتمال اینکه قصدی علیه سایت همسریابی اهواز انجام بگیرد وجود دارد. سایت همسریابی اهواز شمشیر بزرگ ماتامور را به همراه البسه نمایش با سایت همسریابی شیدایی اهواز حمل می کرد. سایت همسریابی در اهواز شمشیر بلند ساخت اسپانیا بود و در انتهای قبضه یک محافظ سبد مانند داشت که برای حفاظت دست بسیار مفید بود. سایت همسریابی در اهواز اسلحه در دست آدم متهوری مثل سیگونیاک چیزی نبود که آن را ساده فرض کنند. هرچند که نوک و لبه تیغ همان طوری که در تئاتر مرسوم است تیز نبود و به همین دلیل احتمال کشته شدن حریف کم بود ولی برای دفاع در مقابل چماق تبه کاران مزدور که دوک دو والومبروز برای تادیب سیگونیاک فرستاده بود.
بسیار مناسب و لازم بود. هرود هم به تجربه می دانست که احتمال حمله به سیگونیاک در آن شب خیلی زیاد و از آن جاییکه مردی نبود که در موقع بروز مشکلات جانب دوستان سایت همسریابی طوبی اهواز را خالی کند سایت همسریابی اناهیتا اهواز را با یک گرز سنگینی که برای ضربه زدن به زنگ شروع نمایش و بالا رفتن پرده بکار می رفت مسلح کرد. این گرز در دستان قوی هرود یک اسلحه مخوف به شمار می رفت. آن ها وقتی محوطه زمین بازی تنیس را ترک می کردند هرود به بارون گفت: " کاپیتان... سایت همسریابی استان اهواز بهتر است که بگذاریم خانم ها تحت حمایت بلازیوس و لئاندر کمی جلوتر از ما بروند چون یکی از آن دو خیلی پیر و دیگری خیلی ترسو است. بنابراین اگر مشکلی برای ما پیش بیاید آن ها کمک موثری نخواهند بود. ما البته میل نداریم که خانم ها وحشت زده شده و با جیغ و داد سایت همسریابی شیدایی اهواز گوش ما را کر کنند. اسکاپین با ما خواهد آمد چون او فوت و فن کله پا کردن دشمنان را بلد است، سایت همسریابی موقت اهواز خودم چند بار شاهد آن بوده ام. او به سادگی حد اقل دو نفر را به زمین خواهد زد و ما فرصت کافی خواهیم داشت که خدمت آن ها برسیم. در هر صورت سایت همسریابی موقت در اهواز گرز سنگین من در خدمت شما خواهد بود. "
سایت همسریابی موقت اهواز شمشیرم را از غلاف خواهم کشید
سیگونیاک جواب داد:
" هرود دوست شجاع من. .. من از شما تشکر می کنم. سایت همسریابی موقت در اهواز پیشنهاد شجاعانه شما را نمی شود رد کرد ولی چیزی که می خواهم بگویم اینست که ما باید دقیقا مواظب خودمان باشیم که غافگیر نشویم. ما در یک ستون و درست در وسط خیابان قدم بر خواهیم داشت و سایت همسریابی در اهواز تبه کاران بد ذات که در گوشه ای خلوت و تاریک موضع گرفته اند برای حمله به ما چاره ای نخواهند داشت که از پناهگاه خود خارج شده و به وسط خیابان بیایند. در این صورت قبل از این که آن ها به ما برسند ما وقت کافی خواهیم داشت که خود را آماده کنیم. در این فرصت سایت همسریابی موقت اهواز شمشیرم را از غلاف خواهم کشید و شما گرز خود را آماده خواهید کرد و اسکاپین هم خودش را برای خیز برداشتن حاضر خواهد کرد. حالا بهتر است روانه بشویم. .. به پیش! "
سیگونیاک در راس این ستون سه نفره قرار گرفته و وارد خیابان باریک و خلوتی که زمین تنیس را به دروازه هتل متصل می کرد شد. خیابان کج و معوجی بود و سنگفرش ناکافی و خرابی داشت. از چراغ هم در سایت همسریابی در اهواز خیابان خبری نبود. جای مناسبی برای کمین و حمله کردن بود. لبه های شیروانی های دو طرف خیابان فضای زیر آن را تاریک تر هم می کرد. محل خیلی خوبی برای پنهان شدن تبه کاران بشمار می رفت. هیچ نوری از پنجره های بسته خانه ها به بیرون درز نمی کرد و آن شب از مهتاب هم خبری نبود. چهار اوباش مسلح به چماق، باسک، آزولان، لابریش و مریندول بیشتر از نیم ساعت بود که در گوشه تاریکی از خیابان منتظر آمدن کاپیتان فراکاس بودند.
آن ها بدو گروه تقسیم شده و روبروی هم در دو طرف خیابان آماده بودند که رگبار ضربات چماق را از دو طرف نثار سیگونیاک بنمایند. وقتی خانم ها در معیت بلازیوس و لئاندر به آن جا رسیدند سایت همسریابی موقت در اهواز اوباش متوجه شدند که زمان وارد شدن قربانی به صحنه فرا رسیده است، چماق های سایت همسریابی شیدایی اهواز را محکم در دست گرفته و آماده ایستاده بودند و کوچکترین تصوری نداشتند که چه چیزی در انتظار آن هاست. قاعدتا کسانی که محکوم به ظربات چماق شده بودند طوری می رسیدند که کوچتری دفاعی از سایت همسریابی طوبی اهواز نمی کردند و این اوباش به آزادی ضربات سایت همسریابی اناهیتا اهواز را وارد می کردند. به رغم تاریکی مطلق چشمان تیزبین بارون چهار نفر را تشخیص داد سایت همسریابی استان اهواز که آماده برای حمله بودند. سیگنیاک کمی جلوتر آمد و بعد مثل اینکه تصمیم به بازگشت گرفته است به عقب بر گشت.