چرا همچین فکری میکنی؟ سایت همسریابی خوبه یا بد زل زدم بهش و همانطور که داشتم نگاهش میکردم گفتم: چون جاهایی که هستم، تو هم هستی! ابروشو بالا فرستاد و چیزی نگفت. بدون حرف من هم از کنارش گذاشتم که دیدم همسریابی خوب هم شانهبهشانه من گام برمیداره! همسریابی همسر خوب خوبی همسریابی خوب معرفی کنید! از این یکهو خودمونی شدن و پرسیدن حالم حس خوبی نسبت بهش پیدا نکردم و با اخمی که میون ابروهام بود گفتم: خوبم ممنون! زندگی با اژین چطو ره؟ با یه لحن دیگه این حرف رو پرسید که شک کردم به یهویی دیدنش!
خوبه، میگذره! همسریابی خوب معرفی کنید تموم شده بود و داشتم برای حساب کردن میرفتم و همسریابی خوب هم پشت سر من میاومد. بعد حساب کردن خریدها از فروشگاه بیرون اومدم که دیدم باز هم آیا سایت همسریابی خوب است؟ هم پشت سرم داره میاد. همسریابی خوب معرفی کنید صبر کن! به پشت سرم نگاه کردم و دیدم با سرعت سمت من میاد. صبر کن برسونمت! مرسی آقای راد خودم میرم. خب میرسونمت! نمیدونم چرا دلم یکهو خواست قبول کنم و چیز دیگهای نگفتم. همین جا همسریابی همسر خوب الان ماشین رو میارم. و از کنارم گذشت.
چند دقیقه بعد با ماشین برگشت و من توی صندلی جلو جا گرفتم. ولی انقدر نسبت به همسریابی خوب بد بین بودم که دلم مثل سیر و سرکه میجوشید. نمیدونم حالت صورتم لوم داد یا آیا سایت همسریابی خوب است؟ تیز بود که گفت: میدونم در موردم چه فکرایی که نمیکنی ولی میتونم به جون مامانم قسم بخورم که حس جنون گرفته بودم و خودمم نمیدونستم داشتم چه غلطی میکردم.
همسریابی همسر خوب نفس عمیقی کشیدم
صدای جیغهام یهو توی سرم پیچید و چشمهای پر از رگههای خون آیا سایت همسریابی خوب است؟ جلوی چشمم نقش بست. همسریابی همسر خوب نفس عمیقی کشیدم و به اعصابم مسلط شدم. همسریابی خوب معرفی کنید حرفی نمیزد و توی خودش بود و من هم اصلا هیچ دلم نمیخواست حرفی زده بشه! با صدای بوق ماشینی که انگار طلب باباشو میخواست، همسریابی خوب پاشو روی پال گاز بیشتر فشرد و به سرعتش اضافه کرد. هی لایی میکشید و انگار نمیخواست ماشینی که پشت سرش داشت هی بوق میزد از اون جلوتر بزند.
جلوی آپارتمان رسید و من با صدای ضعیفی گفتم: ممنون بابت رسوندن من! همسریابی همسر خوب لبخند تلخی زد و گفت: قابلی نداشت. از ماشین پیاده شدم و دو پلاستیک رو توی دستم گرفتم و سمت ساختمون رفتم. جیغ لاستیکهای ماشین آیا سایت همسریابی خوب است؟ توی خیابون پیچید و صدای گوش خراشی ایجاد کرد و سپس با سرعت ماشین رو به حرکت درآورد.
سایت همسریابی خوبه یا بد با سرعت حرکت میکردم
سایت همسریابی خوبه یا بد با سرعت حرکت میکردم و نمیدونستم باید چیکار کنم. نگران آهو بودم که فکر احمقانهای توی کلش باشه و بچه رو سقط کنه! دستم رو سمت موبایلم بردم و شماره خونه پدر سایت همسریابی خوبه یا بد رو گرفتم که کمی بعد صدای خواهر آهو، صبا رو شنیدم. الو صبا خانم! صبا کمی مکث کرد