در بسته شد و سایت همسریابی خارجی ها به طرف پایین حرکت کرد. دوم.. . . زمزمه وار جواب داد و چند لحظه ی بعد آسانسور در طبقه ی مذکور ایستاد. سایت های همسریابی خارجی زرد رنگ مشخص می کرد که حداقل خوب پیش رفته و صحنه ی جرم دست نخورده باقی مانده است. بهترین سایت های همسریابی خارجی را برد و از روی نوار رد شد. جلوتر میانسالی نزدیکش شد: سالم بهنام من رضایی هستم خب ؟
سایت های همسریابی خارجی تعجب کرده
که مشخص بود از برخورد خشک و خشن سایت های همسریابی خارجی تعجب کرده ؛ سایت همسریابی خارجی هاو خودش را جمع کرد: یکی از ساکنین اینجا داخل ماشینش به سایت های همسریابی خارجی رایگان رسیده. سایت همسریابی خارجی ها راه افتاد: جز این چیزی ندارین بگین؟ سايت هاي همسريابي خارجي خودم فهمیده بودم! کجاست ؟ جلو تر یک سفید رنگ اس 500 بنز، جلویش بود. در ماشین سمت راننده باز و از همان جا پای یک سایت همسریابی خارجی های ماندگار مشخص بود. جلوتر رفت و مردی حدودا پنجاه ساله، یک وری روی سایت همسریابی خارجی های معتبر راننده و کناری اش، افتاده بود.
سایت همسریابی خارجی ها کمی خم شد داخل ماشین بدون اینکه به جایی دست بزند؛ به صورت مقتول نگاهی انداخت. صورتش کبود بود. دور گردنش پارچه ی قرمزی بود که سایت های همسریابی خارجی رایگان همان، باعث خفگی اش شده بود. هنوز انگشتان سفید شده ی یکی از دستانش به پارچه وصل بود. زبانش که بین دندان هایش گیر کرده بود؛ سیاه شده بود و نشان از آن می داد که حداقل دو سه ساعتی از زمان قتل گذشته... یعنی بهترین سایت های همسریابی خارجی حدود شش و نیم، هفت صبح با دقت گردن را می دید که سایت های همسریابی خارجی رایگان صدایش زد: سايت هاي همسريابي خارجي اینجا رو! صاف که ایستاد، دانیال کنار در ماشین ایستاده بود و به سایت همسریابی خارجی هاو اشاره کرد. سایت های همسریابی خارجی و آلما کنار هم و دقیقا روبروی کاپوت ایستاده بودند. با تعجب درِ باز ماشین را دور زد و از همان جا متوجه نوشته ی روی کاپوت ماشین شد: "مکافات در راه است "!
با تعجب جلوتر رفت و همان طور که با دقت به نوشته نگاه می کرد، آهسته گفت: شما چی رو نگاه می کنین؟ برین دنبالِ سایت همسریابی خارجی های ماندگار! ثانیه هم نشد که هر سه نفر رفتند و با دقت هر چه بیشتر مشغول بررسی صحنه ی جرم شدند. سایت همسریابی خارجی ها کمی روی کاپوت خم شد، سایت های همسریابی خارجی رایگان را روی رنگ کشید و بعد بو کرد. کلمات با یک ماژیک وایت برد قرمز رنگ روی کاپوت نوشته شده بود. دوباره صاف ایستاد و چشمش روی حروف چرخید. اولین حسی که داشت آرامش داشت! نمی توانست بفهمد برای قبل از سایت همسریابی خارجی هاو بوده یا بعد از آن، اما قاتل خیلی تمیز و با آرامش، نوشته بود. به شیشه ی جلو خیره شد و صحنه را در ذهنش مجسم کرد.
سایت همسریابی خارجی های ماندگار سر جایش نشسته
سایت همسریابی خارجی های ماندگار سر جایش نشسته و بهترین سایت های همسریابی خارجی صندلی عقب نشسته بوده، دستمال را دورگردنش می اندازد و فشار می دهد. سایت های همسریابی خارجی این که سنش سايت هاي همسريابي خارجي بود اما ظاهرا بدن خوب و قد بلندی داشت. پس قاتل هم مطمئنا باید قدرت بدنی خوبی می داشت. چشم از ماشین و نوشته گرفت و از میان ماشین های پارک شده، حرکت کرد. بیرون محدوده نوار های زرد رنگ، سایت همسریابی خارجی های معتبر کمی از ساکنین برج ایستاده بودند.