ته قلبم لرزید، ترسیدم، انگار داشت این حرفا رو به سایت همسریابی ازدواج مجدد میزد چون منم دیر یا زود باید فاتحه این رابطه رو می خوندم. این رابطه ی ساختگی و دروغی.. دستی به صورتم کشیدم و به جاده خیره شدم.سینا تلفن و قطع کرد و دستام و گرفت. _ میشه من و برسونی خونه؟ _ ورود به سایت همسریابی پیوند میگی؟ قرار بود بریم ناهار بخوریم؟ _ نه. باید برگردم. لطفا آدرس جدید سایت همسریابی پیوند. ماشین و کنار جاده نگه داشت و به سمتم چرخید. _ ناراحت شدی با سایت همسر صحبت کردم؟ همتا معذرت می خوام. از من معذرت خواهی می کرد، بابت اشتباهی که نکرده بود، ای کاش شهامت گفتن حقیقت و داشتم. کاش منم میتونستم تو همین لحظه ازش معذرت خواهی کنم. شاید من و درک می کرد. شاید بهم حق می داد. صدام و باال بردم و داد کشیدم که من و ببر خونه. سکوت کرد و به سمت فرمون چرخید، سایت همسریابی ازدواج مجدد و روشن کرد و راه افتاد. سایت همسر روی مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه می کرد، سالمی کردم و روبروش نشستم. ناخن هام و به دندون گرفتم و به اشکان زنگ می زدم.
ورود به سایت همسریابی پیوند بودم
خاموش بود. دلم می خواست بزنم زیر گریه. اما اگه این کار و می کردم باید منتظر سیلی محکمی از دستای ورود به سایت همسریابی پیوند بودم. _ چرا رنگت پریده تو؟ _ سایت همسر نمیدونی اشکان کجاست؟ گوشیش خاموشه؟ _ نمیدونم روشنکاومد دنبالش.. سر در گم بودم، ای کاش میتونستم با نوید حرف بزنم و بهش بگم چقد حالم بده.
آدرس جدید سایت همسریابی پیوند _ اگه نمیزنی تو گوشم
حالت خوبه آدرس جدید سایت همسریابی پیوند _ اگه نمیزنی تو گوشم، نه خوب نیستم. _ چیزی شده؟ بلند شدم که برم اتاقم، از پشت سر صدام زد. همتا می خوای ببرمت بیرون ؟ به ورود به سایت همسریابی پیوند چرخیدم و با توپ بر گفتم: باز حوصلت سر رفته نوید؟ می خوای با من بجنگی؟ می خوای حرف بزنم که بکوبی تو دهنم ؟ _ نه. فقط خواستم حال و هوات عوض شه. از سایت همسریابی ازدواج مجدد پشیمون شدم، نوید مقصر حال بد من نبود، مثل بچه گربه های مظلوم برگشتم و سرجام نشستم. _ معذرت میخوام.از دستم ناراحت شدی؟
نه مهم نیست. _ الزم نیست بریم بیرون. ادای اشکان و در اوردم و چشمکی زدم. _ یه فیلم خوب بذار ببینیم. از حرفم خوشحال شد و چشماش برق زد. تو فلش، بین هزاران فیلم دنبال بهترین میگشت، از فرصت استفاده کردم و لباسام و عوض کردم. به آشپزخونه رفتم و هرچی تنقالت داشتیم به ردیف چیدم تو سینی و برگشتم به نشیمن. _ چیشد انتخاب کردی؟ _ آره _ چه فیلمی؟
اِستپ آپ. از شدت هیجان پاهام و به زمین کوبیدم و گفتم سایت همسریابی ازدواج مجدد. میدونست من عاشق این فیلمم و هیچ وقت از دیدنش سیر نمیشم. مثل بچه ها چهار زانو روی مبل نشستم و سینی پر از ورود به سایت همسریابی پیوند رو تو بغلم گرفتم. نوید هم کنارم نشست و ناخونکی به چیپس ها میزد. انتخاب یه فیلم پر از رقص و موزیک که تو هر شرایطی حال آدم و خوب میکرد بهترین کاری بود که سایت همسر میتونست انجام بده. بعد از تموم شدن فیلم به اتاقم برگشتم.تمام تماس های آدرس جدید سایت همسریابی پیوند رو بی جواب گذاشتم و استراحت کردم. _دختر تو زده به سرت. یعنی چی این چرت و پرتا؟