و نه نگران دستش شدم، اصلا دستش چی شده بود؟ چند قدم بهم نزدیکتر شد. آهو، چی شده؟ سایت معتبر همسر یابی از جام بلند بشم ولی نیرویی توی پاهام نبود که بهم کمک کنه. ولی آخر سر از جام بلند شدم و روبهروش ایستادم.
باز کردن گالری روی عکس سایت های معتبر همسر یابی و زن غریبه نگه داشتم
میخواستم حرف بزنم ولی بغض راه گلوم رو بسته بودو صدایی ازم درنمیاومد. گوشی رو توی دستم گرفتم و بعد باز کردن گالری روی عکس سایت های معتبر همسر یابی و زن غریبه نگه داشتم و سمت سایت معتبر همسر یابی روسیه گرفتم.
با اشکهایی که روی صورتم میریختن پرسیدم: این کیه؟ سایت معتبر همسر یابی tinder با رنگ پریدهش و چشمهایی که دیگه فروغی توش نمونده بود مستقیم نگاهم میکرد. سایت معتبر همسر یابی این کیه؟ سایت های معتبر همسر یابی آهسته زد: برات توضیح میدم. موبایل رو توی دستم تکون دادم و با شکستن بغضم و اشکهایی که کنترلی روشون نداشتم گفتم: چی رو میخوای توضیح بدی؟
سایت معتبر همسر یابی روسیه با شنیدن این جمله صورت رنگ پریده
تو دیشب با اون زن.... احساس میکردم کمبود اکسیژن دارم و در حال خفه شدنم. با داد غریدم: آشغال یه چیزی بگو! سایت معتبر همسر یابی روسیه با شنیدن این جمله صورت رنگ پریدهش از عصبانیت سرخ شد. آهو حرف دهنت رو بفهم! ولی من چنان فحشش میدادم که حتی توی این همه سال یکی از اونها رو هم به زبون نیاورده بودم! توی عوضی مگه نگفتی زندگی کنیم، مگه توی سایت معتبر همسر یابی tinder نمیدونستی من دوست دارم؟!
پس چرا رفتی با یه زن.... کثافت! سایت های معتبر همسر یابی دستش رو روی دهنم گذاشت و اجازه نمیداد تا حرف دیگهای بزنم. با چشمهایی که توش خشم و عصبانیت موج میزد گفت: خفه شو آهو، خفه شو! دستش رو گاز گرفتم که به عقب هلم داد. ازت متنفرم سایت معتبر همسر یابی! تو واقعا یه عوضی آشغال بودی! سایت معتبر همسر یابی روسیه بهم گفت نمیشناسمت، گفت لجنی، منه احمق باور نکردم!
حالا میبینم چه آشغالی بودی! سایت معتبر همسر یابی tinder چنان دادی سرم زد که خونه لرزید: خفه شو، ببر صدات رو! نمیخوام خفه شم، نمیخوام! فقط بگو چرا، چرا عوضی؟ سایت های معتبر همسر یابی سمتم حمله کرد و دستش رو برای خوابوندن سیلی روی صورتم بالا برد، ولی من جیغ خفهای کشیدم که منصرف شد و همانطور که رگهای گردنش بیرون زده بود غرید: سالار راد غلط کرده با جد و آباش، غلط اضافی کرده همچین حرفی زده! سایت معتبر همسر یابی روسیه خودشه، خودش! با حرص به سینهش کوبیدم. لجنی، لجن! همین امروز درخواست طلاق میدم، چون حالم ازت بهم میخوره! سایت معتبر همسر یابی با نفسهای بلندی که میکشید نگاهم کرد و دستش رو به معنی اخطار روبهروم تکون داد. به سایت معتبر همسر یابی tinder همچین کاری کنی میکشمت! بفهم! با چشمهای دودوزده نگاهش کردم و جیغ کشیدم. بیا بکش کثافت، بکش، بزن! با چشمهایی که به خاطر گریه کاسه خون شده بود زل زدم بهش و گفتم: