سایت ازدواج دو همدم جدید تفکرات منفی را کنار گذاشت
او با قدرت اراده تمام سایت ازدواج دو همدم جدید تفکرات منفی را کنار گذاشت و باخود عهد کرد که تمام تلاش خود را برای ایفای هر چه بهتر نقشش انجام بدهد. تماشاگران زیادی در انبار بزرگ که بخوبی روشن شده بود جمع شده و در آخرین ردیف تعدادی گاو و گوسفند با حیرت با آن چشم های بزرگشان به این صحنه و آدمهایی که دور هم جمع شده بودند نگاه می کردند. در وسط یکی از مهیج ترین صحنه ها یک گوساله برای نشان دادن مراتب تحسین خود فریاد و ناله بلندی سر داد که ابدا باعث ناراحتی و حواس پرتی تماشاچیان نشد ولی برای بازی کنان روی صحنه قدری تحقیر آمیز بود. کاپیتان فراکاس موفقیت زیادی کسب کرد و چون واقعا نقش خودش را خوب ایفا کرد با دست زدن های مکرر حضار روبرو شد.
او از اینکه مورد انتقاد تماشاچیان روستایی قرار بگیرد واهمه ای نداشت چون سایت ازدواج دو همدم برزگرانی بودند که برای تفریح به آن جا آمده و با تماشاگران حرفه ای و کار آزموده تفاوت داشتند. از همه مهم تر این که سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید او را نمی شناختند و خیال سیگونیاک از این نظر راحت بود. این گروه زحمتکش تماشاگران با دست های پینه بسته خود برای بقیه هنرپیشگان هم دست می زدند و سایت همسریابی دو همدم ادرس جدید را تشویق می کردند. سرافینا رقص شمال آفریقایی خود را با مهارت و چابکی یک رقاصه باله یا یک کولی اسپانیایی انجام داد و تماشاگران طوری او را تشویق مکردند که بیم آن می رفت که سقف انبار فرو بریزد.
در زمانی که بارون دو سیگونیاک در روی صحنه نقش خود را ارائه میداد در قلعه سیگونیاک در تصاویر رنگ و رو رفته پدر و اجدادش تغییراتی حاصل می شد، سرهای سایت همسریابی دوهمدم جدید افکنده و ابروهایشان در هم می رفت. از میان لب های بی رنگ و محو، فریادی از نارضایتی و خشم بیرون می آمد که در تمام اطاق ها و راهرو های نیمه خراب قلعه متروک می پیچید. در آشپزخانه ' پیر ' میرو و بلزبوت محزون و غصه دار نشسته بودند و با خود فکر می کردند: " آه... الان ارباب عزیز و بیچاره سايت ازدواج دوهمدم کجاست و چکار می کند؟
سایت همسریابی دوهمدم پول ها در نیاورده ام
در حالی که پیر خم شده بود که همدم زبان بسته خودش را نوازش کند یک قطره اشک درشت از چشم او روی گونه های چروکیده اش فرو غلتید. روز بعد بلومبر بلازیوس را به کناری کشید و بند بلند یک کیسه چرمی را گشود و محتویات آن را که صد پیستول طلا بود در دستانش خالی کرد. فضل فروش با تحسین فراوان به دوستش نگاه می کرد که چنین ثروتی را بهم زده است. شما می توانید تعجب بلازیوس را حدس بزنید وقتی که بلومبر دست او را گرفت و پول های طلا را در دست او گذاشت و گفت: " تو می بایستی توجه کرده باشی که سایت همسریابی دوهمدم سایت ازدواج دو همدم جدید پول ها در نیاورده ام که دل ترا بسوزانم. مثل کاری که با ' تانتالوس ' * شد. من از تو میخواهم که بدون کوچکترین محظور اخلاقی سایت ازدواج دو همدم پول را همان طور که من آزادانه به تو تقدیم می کنم تو هم آن را قبول کنی.
حالا اگر غرورت اجازه نمی دهد که پول مختصری را از دوست قدیمی خود دریافت کنی آن را به عنوان یک قرض قبول کن. سايت ازدواج دوهمدم پول ها درست شده اند که در گردش باشند و من مطمئن هستم که سایت ازدواج دائم دو همدم از اینکه در این کیسه گرفتار شده اند خیلی رنج می برند. من واقعا هیچ دلیلی برای نگاهداری این پول نداشته چون خرجی در اینجا ندارم. هر چیزی که سایت همسریابی دوهمدم در این خانه احتیاج دارم مزرعه برای من تامین می کند. بنابراین وجود یا عدم این پول برای من تفاوتی نمیکند. هرجور که به این قضیه نگاه کنی بهتر است این پول در دست تو باشد تا در سايت ازدواج دوهمدم کیسه.
" بلازیوس که نمی توانست در مقابل این سخنرانی جوابی پیدا کند پول را گرفت و در جیب گذاشت. او در مقابل دوستش تعظیمی کرد و دستان او را با محبت در دست گرفت. بدون اختیار قطرات اشک از چشمانش چکیده و روی صورتش سرازیر شدند. همان طور که بلومبر شب پیش گفته بود بخت و اقبال بالاخره به این گروه هنرپیشگان روی خوش نشان می داد. روزهای سختی که به افراد سایت ازدواج دو همدم گروه گذشته بود بدون اینکه در عزم راسخ سایت همسریابی دوهمدم جدید خللی ایجاد کند مربوط به گذشته بود و آینده روشنی در انتظار آنان بود. در آمد حاصل از نمایش شب پیش و مقدار زیادی مواد خوراکی هم به گنجینه سایت ازدواج دائم دو همدم اضافه شد. دلیجان که خالی از هر مایحتاجی بود حالا به طرز چشمگیری پر و پیمان شده بود.