بیرون که هستی دست به کمر جلوم وایساد سایتهای دوستیابی خارجی: چرت نداشتی من ببینم تو تنت؟ دماغشو الی انگشت سبابه و اشارم فشار دادم و گفتم: چه معنی داره پسر مردمو دید بزنی؟ باحرص گفتِ: ا پسر مردم نه؟؟
چطور این پسر مردم منو تو اون لباس دید زد بعد من نمیتونم؟ به حرص خوردنش خندیدم که با اخم گفت: چرا نداشتی من حساب کنم؟میخواستم یه کادو باشه برات دستشو گرفتم و راه افتادم و گفتم: انتخابش که کردی دوستیابی آنلاین کادوئه بعد از خرید رفتیم یه فروشگاه مواد غذایی و دو به دو با یه چرخ دستی تقسیم شدیم که دست هستیو کشیدم و با یه چرخ رفتیم سمت قفسه ها... بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان چرخ از پاستیل و ا لواشک پر شده بود و این وسط فقط من چیزای ضروریو برمیداشتم...
این خانوم که فقط تو فکر شیمک خودشه برگشتم سمت هستی که دیدم رو نوک پاش ایستاده و داره زور میزنه از طبقه سایت دوستیابی بین المللی رایگان کنسرو برداره...دختره کوچولوی ریزه میزه قدم نداره...رفتم پشتشو کمرشو گرفتمو کشیدمش سایتهای دوستیابی خارجی... باتعجب گفت: چیکار میکنی؟؟
دوستیابی آنلاین یکی میاد
بزارم پایین دوستیابی آنلاین یکی میاد زشته بالبخند گفتم: به کارت برس هرکی میخواد بیاد به کسی ربطی نداره سرشو با کالفگی تکون دادو دوتا کنسرو برداشت گذاشتمش زمین که متوجه گونه های سرخش شدم با ابروهای بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان رفته گفتم: تو و خجالت؟؟؟؟باورکنم؟؟ باحرص مشتی زد به بازومو گفت: ارع پس چی؟؟؟؟نکنه فک کردی همه مثل خودت پرروأن؟؟!
باخنده گفتم: نه عزیزم تو از من یه چیزی فراتری تو پررویی حس میکردم یه سایت دوستیابی بین المللی رایگان دیگه وایسم جلوش سقف فروشگاهو روسرم خراب میکنه و سریع با چرخ دستی فلنگو بستم بعد از خرید شامو تو یه رستوران خوردیم و ساعت۱۰رفتیم خونه شیشم "" ""هستی زانوهامو جمع کردم تو شکمم و خیره شدم به لباسم....لباسی که دوستیابی آنلاین برام خریده بود و پهن کرده بودم روتخت...
سایتهای دوستیابی خارجی حرفش افتادمو دوباره ضربان قلبم رفت رو هزار'....تو این لباس خیلی خواستنی شدی' تابیام به چیزای دیگه امشب فکر کنم دراتاقم زده شد اروم گفتم: بیاتو درباز شد
بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان اومدتو کنارم نشست
بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان اومدتو کنارم نشست نشست... دستی به لباسم کشید و گفت: بردیا اینو برات خریده؟ سرمو تکون دادم که بالخند گفت: سلیقش عالیه حس میکردم حالش بده صداش بغض داشت دستشو کشیدمو سرشو گذاشتم رو سینم اروم گفتم: چیشده اجی؟ اهی کشید و باهمون بغض گفت: میترسم هستی موهاشو ناز کردم و گفتم: از چی عزیزم؟
بغضش به گریه تبدیل شد و با هق هق گفت: اگه ارتان دوسم نداشته باشه چی؟؟؟ سایت دوستیابی بین المللی رایگان دل سیر که گریه کرد گفتم: تمنا باید صبرکنی! هنوز هیچی معلوم نیست پس نباید جلو جلو عذا بگیری لباشو برچید و گفت: میترسم.توخودت نمیترسی؟ خواستم حرفی بزنم که به لباسم نگاه کردو گفت: هرچند بردیا انگار دوستت داره لباسو برداشتم گذاشتم تو کمدو با دوستیابی آنلاین دراز کشیدیم رو تخت دستی به موهاش کشیدم که صدای زنگ گوشیم بلند شده بابا بود با ذوق جواب دادم من: سایتهای دوستیابی خارجی بابایییی مامان_سالمو درد ورپریده بهت خوش میگذره اونجا به ما یه زنگ نمیزنی؟؟ باخنده گفتمِ: ا مامان تویی؟سالم عزیزم.زنگ نمیزنم مامان؟؟؟من که هرروز با تو سایت دوستیابی بین المللی رایگان دارم حرف میزنم مامان_خبه خبه اون زنگای پنج دقیقه ایتو به رخ نکش.اونجا جات راحته کمو کسری نداری؟ صدای بابا بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان هرروز همین سواالرو میپرسی از هستی اونم میگه همه چی خوبه خب یه چیز دیگه بپرس خندیدم