سایت همسریابی دوهمدم جدید هر چند طبیعتا تندخو و بی پروا بود
در تمام طول نمایش دوک سر جای خودش نشسته و در تشویق و دست زدن هم امسال می کرد. وقتی کاپیتان فراکاس مورد توهین و ضربات مشت و لگد قرار می گرفت بی اختیار لب هایش با تحقیر و استهزا جمع و صورتش آکنده از نفرت می شد. ولی دو همدل جدید تمام چیزی بود که دوک در آن شب از خود نشان می داد. سایت همسریابی دوهمدم جدید هر چند طبیعتا تندخو و بی پروا بود ولی در درجه اول یک نجیب زاده بود که رسوم و آداب اصیل زادگی را همیشه رعایت می کرد بخصوص در مورد کسی که فردای آنروز قرار بود که با از مبارزه داشته باشد.
تا آن موقع تمام دشمنی ها به حال تعلیق در آمده و صلح برقرار بود. کمی قبل از اتمام نمایش دوم خانم ماسک دار و ناشناس خیلی آهسته از لژ خود خارج شد که با مردمی که همه با هم می خواهند از تئاتر خارج شوند آمیخته نشود.
خروج سایت دوهمدل جدید لئاندر را که امیدوار بود از آدرس جدید دوهمدل پیامی دریافت کند بکلی ناراحت و سرخورده کرد. درست لحظه ای که نمایش بپایان رسید و پرده هنوز کاملا نیافتاده بود لئاندر بالاپوش خودرا بدوش انداخت که لباس های نمایشی خود را پنهان کند و به سرعت بطرف در خروجی رفت. هیچ چیزی بد تر از آن نبود که محبوب خود را که بارها با اشاره توجه خودش را به آدرس جدید دوهمدل اثبات کرده بود به همسریابی دو همدل جدید سهولت از دست بدهد. متاسفانه وقتی نفس زنان به خیابان رسید و بی توجه مردم را از چپ و راست کنار می زد هیچ نشانه ای از زیبای ناشناس وجود نداشت.
لئآندر خودش را به شدت ملامت می کرد که در فاصله کوتاهی که بین دو نمایش وجود داشت به عوض رفتن به لژ خانم ناشناس و ابراز ادب مشغول کارهای نمایش شده بود. سایت دوهمدم جدید بخودش نسبت های بد داد، همان کاری که همه ما در موقع خراب کاری بخود می دهیم. ولی همین طور که ادرس جدید همسریابی دوهمدل بی هدف ایستاده و به اطراف برای پیدا کردن خانم ناشناس نگاه می کرد یک پسر بچه با لباس قهوه ای رنگ پیش خدمتی و کلاهی که تا روی چشمانش پایین آورده بود ناگهان در کنار او پیدا شد و با صدای بچه گانه ولی با تقلید طرز صحبت کردن مرد ها به او گفت:
" آیا شما آقای لئآندر هستید؟ همان کسی که نقش لیگدامون را امشب ایفا می کرد؟ "
لئاندر که از لحن بزرگ منشانه پسرک تعجب کرده بود گفت:
" بله خود من هستم. پسر جان چه کاری از دست من برای تو ساخته است؟ "
همسریابی دو همدل جدید پیغام را بشنوم
پسر پیشخدمت با لبخند بزرگی گفت:
" آه... برای من هیچ چیز. من ازشما تشکر می کنم. من آمده ام که به شما یک پیغام را ابلاغ کنم البته اگر تمایل داشته باشید که این پیغام را گوش کنید. دو همدل جدید پیغام از طرف خانم ناشناس که با ماسک به تماشا آمده بودند است. "
لئاندر با خوشحالی بانگ زد:
" خانم ناشناس ماس کدار؟ زود بگو ببینم چه پیغامی داری. من دارم میمیرم که همسریابی دو همدل جدید پیغام را بشنوم. "
مستخدم کوچک با خودنمایی گفت: بسیار خوب... پس خوب گوش کنید. کلمه به کلمه: اگر لیگ دامون شجاع و رشید است، سایت دوهمدم جدید در نیمه شب به میدان شهر در جلوی کلیسا خواهد رفت که در آن جا کالسکه ای را خواهد دید که انتظار سایت همسریابی دو همدل جدید را می کشد. سایت همسریابی دو همدل جدید بدون سؤال سوار کالسکه می شود وادرس جدید همسریابی دوهمدل بدون ترس هر کجا که کالسکه رفت سایت همسریابی دوهمدم جدید هم خواهد رفت.