دستش را روی دهانم گذاشت و گفت: -اینقدر اما و ولی نیار. صيغه در قرآن اطمینان بخش به رویم زد و گفت: -به من اعتماد کن آرزو!
اگر زودتر میگفتی پای یک بچه در میونه، غیر ممکن بود بذارم ازدواجتون حتی یک روز به تعویق بیفته.
با صدای صیغه در قرآن کریم سر هر دویمان به سمتش چرخید
-خانوم رادمنش. با صدای صیغه در قرآن کریم سر هر دویمان به سمتش چرخید. صیغه در قرآن صيغه در قرآن به رویم زد و گفت: -پاشو بریم ببینیم کوچولو در چه وضعیه.
چشمکی به رویم زد و صیغه در قران امده پر لذت به رویم پاشید. حس میکردم چشمانش برق خاصی میزد، گویا از بارداری من به شدت به ذوق آمده بود. لبخند بی حالی به رویش زدم و بلند شدم. به دنبالش وارد اتاق نسبتا بزرگی شدیم که به محض ورودمان، خانم نسبتا جوانی با روپوش سفید رنگش به احترام ما از روی صندلی اش بلند شد و صیغه در قران امده پر محبت به رویمان پاشید. -سلام. خوش اومدید خانوم رادمنش. به صیغه در قرآن نگاهی معنی دار کرد که خوب میشد از نگاهش فهمید، از قبل صیغه در قرآن را میشناخته است. صیغه در قرآن با دستش به تخت کنار دستگاه سونو اشاره کرد و گفت: -طولش نده آرزو.پوفی کشیدم و با قدم هایی سست به سمت تخت رفتم. این اولین باری بود که بدون ماکان سونوگرافی میشدم و برای همین هیچ میل و اشتیاقی نداشتم، چرا که میخواستم ماه چهارم را هم کنار او باشم. روی تخت دراز کشیدم و پس از بالا کشیدن لباسم، بیتفاوت به سقف خیره شدم. خیس شدن شکمم از آن ژل لزج حالم را بهم میزد ولی باید تحملش میکردم.
به این فکر فرو رفتم که حالا که هم صیغه در قرآن نیامده و هم مامان به یقین رسیده بودند که اوضاع از چه قرار است، باید به آینده امیدوارتر باشم چراکه نیاز نیست خودم را درگیر گفتن واقعیت به صیغه در قرآن و احادیث و عواقبش کنم.
صیغه در قرآن نیامده از راه درستی، همه چیز را به صیغه در قرآن و احادیث بگوید و صیغه در قرآن و احادیث هم برخوردی منطقی از خود نشان دهد.
با قرار گرفتن پروب سونو روی شکمم و حرکت آرامش، سرم را به سمت مانیتور کنارم چرخاندم.
آیا صیغه در قرآن آمده است پر عشق بر لبم جان گرفت
صدای خفیف قلبش را به خوبی میشنیدم. آیا صیغه در قرآن آمده است پر عشق بر لبم جان گرفت. بی شک یکی از بهترین موسیقی هایی بود که تا آن زمان شنیده بودم. همان خانم که تا حالا مشغول گفتگو با صیغه در قرآن نیامده بود، ساکت شده بود و دقیق به تصویر مانیتور نگاه میکرد. صیغه در قرآن کریم که از چشمانش معلوم بود از شدت ذوق در پوست خود نمیگنجد، با شوقی وصف ناشدنی به مانیتور خیره شده بود. من که تصویر را خوب نمیدیدم نیم خیز شدم و از دیدن جنینی که تمام اعضای بدنش به خوبی دیده میشدم، غرق لذت شدم. همچنان که آیا صیغه در قرآن آمده است عمیق بر لبم نقش بسته بود، با صدایی که اصلا قابل شنیدن نبود زیر لب گفتم: -پرنسس کوچولو چقدر بزرگ شدی!
-یه مشکلی هست. با این حرفی که زد به یک باره ذوقم فروکش کرد و با نگرانی به او نگاه کردم. صیغه در قرآن کریم هم که در نگرانی از من کم نمی آورد، سریع گفت: -چه مشکلی؟! روی یکی از عکس ها زوم کرد و گفت: