- رو تخت...پیرهنشو باز کرد و انداخت اونور و بعد روم خم شد و.............! صبح با صدای افتادن چیزی چشامو باز کردم و نشستم تو جام، دانلود نرم افزار دوست یابی ددم که داره شیشه ی ادکلنشو از رو زمین برمیداره و همزمان میگه: اخ اخ، دستم بشکنه...دانلود نرم افزار دوست یابی تیندر بیدارت کردم عزیزم لبخندی زدمو دستی رو چشام کشیدم و گفتم: نه اشکال نداره باید بیدار میشدم...
- اومدم از تخت برم پایین که درد بدی زیر دلم کشید، تو خودم جمع شدمو تکون نخوردم که تیام متوجم شد و با نگرانی اومد نشست کنارمو گفت: چیشدی طنین؟؟دلت درد میکنه؟ نه چیزی نیس! تیام: پاشو پاشو حاضر شو ببرمت دکتر نه بابا، خوبم تیام دانلود نرم افزار دوست یابی: مطمئنی؟ آره عزیزم دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی برای اندروید: هووف از دست تو اینبار اومدم بلند شم که متوجه شدم لباس تنم نیس، سریع ملافرو دورم پیچیدمو یه راست رفتم تو حموم. آب سردو باز کردمو باش دوش گرفتم تا حالم جا بیاد...
- هنوزم درد و احساس میکردم ولی خب چیزی نیس. بعد ١٠ دقیقه اومدم بیرون که دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی تو اتاق نبود...موهامو نیم خشک کردم و دم اسبی بستم و یه تاپ فیروزه ای با دامن کوتاه مشکی پوشیدم و یه رژ قهوه ایم زدم و رفتم بیرون! دانلود نرم افزار دوست یابی رو صندلی آشپزخونه نشسته بود و میز صبحانم چیده بود. رفتم سمت میز که دیدم اوه چه بندو بساطی؛از کره و پنیر و آب پرتقالو شیر و چای و سه مدل نون و حلوارده و...گرفته تا حلیمو تخم مرغ!!!! چشامو گرد کردم و گفتم: اینا از کجا؟؟خودت خریدی؟
- دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی برای اندروید در حال لقمه گرفتن بود که با حرفم یه لبخند پهن زدو گفت: نه بابا، ساده ایا!!! مامانم و مامانت سره صبح تشریف آوردن هم حاله عروسو دخترشونو بپرسن هم فضولی کنن ببینن دیشب خوش گذشته یا نه؟بعدم چشمک زد و لقمرو گرفت سمتم. یه چشم غره بهش رفتمو لقمرو ازش گرفتمو صندلی رو به روش نشستم. چرا بیدارم نکردی ببینمشون؟ دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی: خودشون گفتن گفتم اینا کاره توعه تنبل نیس اخم بامزه ای کرد و گفت: خوبه دیشب با هم خوابیدیم و تازه تو دیرترم پاشدی نامرد!! بعدشم با اون فعالیتایی که دیشب من کردم ازم چه توقع داری؟ خندیدم و نمک پاشو پرت کردم سمتش که رو هوا گرفتتشو خندید.بعد خوردن صبحانه، پاشدمو میزو جمع کردم و مشغول شستن ظرفا شدم... تموم که شد، اومدم از آشپزخونه بیام بیرون، که دیدم دانلود نرم افزار دوست یابی لباسای کارشو پوشیده! میری اداره؟
- دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی برای اندروید: آره عزیزم باید برم، دیشب ارسلان گفت یه سر برم واسه مأموریتمون یه جلسه گذاشتن.. جلسه؟خب پس منم باید بیام که دانلود نرم افزار دوست یابی تیندر: آره اتفاقا ارسلان گفت ولی من گفتم خانومم خستست نمیاد! تیام چشمک زدو گفت: آرهعه؟
منم میام دانلود نرم افزار دوست یابی خارجی
من که خوبم، منم میام دانلود نرم افزار دوست یابی خارجی: خانومی...کار خاصی ندارن، میخوان حرف بزنن روزه ارتقای درجرو معلوم کنن جدی؟ تیام: بله عزیزم باشه برو تیام: استراحت کن شمام... چشم دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی اومد جلومو چشامو بوسیدو گفت: چشمت بی بلا! لبخندی زدمو اومد که بره گفتم: تیام دانلود نرم افزار دوست یابی ایرانی برای اندروید: جونم یکم مکث کردمو بعد بدو بدو رفتمو پریدم بغلش...
پاهامو آوردم بالا و دور کمرش گذاشتم و سرمو آوردم پایین و تو چشاش نگا کردم دستشو دور کمرم گذاشت و به لبام خیره شد، معطل نکردمو لبامو گذاشتم رو لباش...
دانلود نرم افزار دوست یابی در اطراف که بوسیدمش
دانلود نرم افزار دوست یابی در اطراف که بوسیدمش، لب پایینیشو دندون گرفتم و از بغلش پریدم پایین! مثه لشکرای شکست خورده نگام کرد و گفت: نامرد...میای یه بوس میکنی، دله آدمو میبری بعد میری؟ دانلود نرم افزار دوست دختر یابی گفتم: بسته دیگه دانلود نرم افزار دوست یابی تیندر: شب به حسابت میرسم زبونمو براش درآوردم