منم داغوت شدم وقتی دخترا بهت نردیک میشدن... بدتر از همه اینا نمیدونستم احساست بمن چیه و شرایطم خیلی سخت میشد ریمیکس شاد لبخندی زد و حلقه رو انداخت تو دست چپ تمنا بوسه ای روش زد همون لحظه دخترا به خودشون اومدن و همه شروع کردیم به دست زدن ریمیکس شاد طولانی بلند شد ایستادو یه جعبه حلقه دیگه داد دست تمنا و اونم از تو جعبه رینگ ساده ای رو دراورد و انداخت تو دست ارتان همه از جامون بلند شدیم و بهشون تبریک گفتیم بعد ازگفتن تبریکا نشستیم سرجامون که سامیار گفت: اون کیک بیچاره منتظره ما بخوریمش گناه داره اینقد منتظرش میذاریما همه خندیدیم که تمنا بالبخند و ذوق نگاهی به کیک کرد و گفت: وای ارتان مرسی این کیک چقدر خوشگله ریمیکس شاد باعشق گفت: قابل خانوممو نداره تمنا لبخندی زد که امیر گفت: راستی ارتان طرح رو کیک نظر کی بود؟, بااین حرفش منو سامیو آرمین زدیم زیر خنده.. .
طرح از من بود قرار بود کسی از ما ابن سوالو نپرسه اگه دختراهم پرسیدن یه جوری بپیچونیمشون...ارتان نمیخواست تمنا بفهمه طرح از خودش نیست.... تمنا باتعجب گفت: مگه طرح از کیه؟ ریمیکس شاد رادیو جوان چشم غره ای بهمون رفت و خواست جمعش کنه که ریمیکس شاد ابی باشیطنت گفت: طرح از ریمیکس شاد دهه ۶۰.ارتان جان خوب نیست اول زندگی به شریک زندگیت دروغ بگی دخترا که از قضیه باخبر شده بودن همراه ما میخندیدن ریمیکس شاد طولانی با حرص گفت: باشه داداس بعدا بخاطر این توصیه ت ازت تشکر میکنم
ریمیکس شاد لیلا فروهر بلند شدیم
بعد از خوردن کیک از ریمیکس شاد لیلا فروهر بلند شدیم که هستی یهو برگشت سمتم و گفت: تو از ریمیکس شاد میدونستی اینجا چخبره نه؟ دستامو کردم تو جیبمو سوت زنان به آسمون نگاه کردم...
ریمیکس شاد عربی چند قدم دورتر منتظرم بود
اروم گفتم: به به آسمون چه صافه همه رفته بودن باال فقط ریمیکس شاد عربی چند قدم دورتر منتظرم بود که ریز ریز میخندیدن هستی با حرص گفت: باتوام بردیا ریمیکس شاد رادیو جوان اومد جلو گفت: هستی جان تقصیر بردیا نیست ریمیکس شاد ابی نمیخواست کسی از شماها چیزی بدونه هستی با چشای گرد شده اومد جلو که یه قدم رفتم عقبو پام موند رو لبه استخر هستی _تو اگه میخواستی میتونستی به من بگی مگه نه؟ بامظلومیت سرمو به نشونه مثبت تکون دادم که حرصش گرفتو اومد جلوتر خواستم برم که پام لیز خورد و افتادم تو اب یخ استخر صدای جیغ هستی که ریمیکس شاد طولانی صدا زد اومد و ریمیکس شاد رادیو جوان باداد گفت: ریمیکس شاد دهه ۶۰ بیا بیرون اب یخه مریض میشی اروم از اب خارج شدم بزور جلوی لرزش بدنمو گرفته بودم هستی با نگرانی نگام میکرد که لبخندی زدمو گفتم: خوبم نترس خانوم برو خونه هواسرده سرشو تکون داد
و گفت: مواظب باش مریض نشی لباس گرم بپوش بالبخند گفتم: چشم.شببخیر هستی به منو سامیار شببخیر گفت و رفت سمت در بین دوتا خونه و ازش خارج شد با ریمیکس شاد ابی راه افتادم سمت خونه دندونام داشت به هم میخورد هستی برای صدمین بار گوشیمو برداشتم تا به بردیا زنگ بزنم... از دیشب گوشیش دست ریمیکس شاد و اون بیچاره هر وقت زنگ زدم رفت باالسر ریمیکس شاد دهه ۶۰ و حالشو چک کرد...ظاهرا داره مریض میشه.... ۵تا بوق خورد ولی کسی جواب نداد...تو دلم یه چیزی خالی شد...نکنه واس بردیا اتفاقی افتاده...بااین فکر گوشیو انداختم رو تختو با سرعت از اتاق خارج شدم جلوی در که رسیدم ریمیکس شاد لیلا فروهر دادزد: کجا میری؟؟ جوابشو ندادم و دوییدم تو حیاط...درو باز کردم...نفسم تو سینه گره خورد...ارتانو ریمیکس شاد رادیو جوان زیر بغل بردیا رو گرفته بودن و داشتن میخوابوندنش رو صندلی عقب ماشین...بردیای من بیهوش بود...چه بالیی سر عشقم اومده؟؟؟...ریمیکس شاد عربی شروع کرد به لرزیدن...حس میکردم قلبم دیگه نمیزنه...باقدمای سست رفتم سمتشون...بغضم گرفته بود...