ولی اون فرهمند عوضی هم زندگی ما رو هم شما رو خراب کرد! -دوست یابی اطراف اندرویدی عزیزم. از این حرفا گذشته دیگه، آرشام همه چی رو برام تعریف کرده. بابت نجات جونم خیلی خیلی ازت ممنونم. تو با این کارت همه چی رو جبران کردی، آرشامم من رو تنها نمیذاره! برمیگرده پیشم، دلم امیدواره. آهی کشید و گفت: -منکه کاری نکردم. برمیگرده و شادی نصیب زندگیتون میشه! دوست یابی اطراف اندروید: راستی بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان ویدا خانم هم دانشگاهی و هم کالسی اهورا جان هستن. تو یه رشته درس خوندن. ویدا لبخند زد و چشمای اهورا برق! -جدی؟ چه جالب. اهورا: بله؛ اونموقع هم یکی از بهترین دوستام بودن. ویدا لبخند زد: -لطف دارین! پرستار از اتاق آرشام بیرون اومد، با عجله جلو پریدم و گفتم: -میشه ببینمش؟! پرستار: با دکترش هماهنگ کنین. دوست یابی اطراف اندرویدی با دکتر حرف زد و اجازه دیدن گرفت. در اتاق رو باز کردم و با پاهای لرزون وارد شدم. هرلحظه که بهش نزدیکتر میشدم قلبم پر استرس و تندتر میتپید، بغض گلوم رو گرفت. نزدیک تختش شدم.
بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگانم؟ به قولت
دستای قوی و مردونهاش از زیر پتو بیرون بود. دستاش رو گرفتم با انگشتام لمسش کردم. بغلت کنم، حست کنم. بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگانم؟ به قولت عمل میکنی، مگه نه؟
میدونی خیلی وقته دلم حمایتت رو میخواد؟ اذیتزندگیم؟ آروم خوابیدی؛ اما نمیدونی دل دانلود برنامه دوست یابی در اطراف چهقدر آشوبه، چهقدر بیقراره. پاشو دیگه نفسم! میخوام یه دل سیر کردنات رو میخواد؟ لبخند زدم؛ ولی از تلخیش حالم بهم خورد. -میخوام پاشی و مثل اون روز قلقلکم بدی یا من موهات رو بکشم. اصال میخوام تنبیهت کنم برای اینهمه وقتی که اذیتم کردی! نظرت چیه؟ اگه پا نشی تنبیهت بیشتر میشهها، گفته باشم. اشکم چکید و روی دستش خشک شد. آه کشیدم برای اینهمه غم، اینهمه جدایی و غصه!
دوست یابی اطراف اندرویدی رو روی دستاش گذاشتم
دوست یابی اطراف اندرویدی رو روی دستاش گذاشتم و آروم زیر لب باهاش درد و دل کردم. یه ماهی گذشته بود و همچنان آرشام من بیهوش بود. هر روز میرفتم و باهاش حرف میزدم. دوست یابی اطراف اندروید میگفت حرف زدن باهاش خیلی به بهبودش کمک میکنه. بگذریم از اینکه مادرش اومد و چه قشقرقی به پا کرد؛ ولی پر اشک بغلم کرد و کلی ازم بابت رفتار گذشتهاش عذرخواهی کرد. اهورا به ویدا عالقه مند شده، به گفته هیراد این عالقه مال چندسال پیشه؛ ولی االن قویترشده! بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان هم با پری نامزده. بچه کوچولوی تارا هم سه ماهشه، هرروز تارا بهم زنگ میزنه و حال دانلود برنامه دوست یابی در اطراف رو میپرسه.
میگه تا یه ماه کار صدرا تموم میشه و برمیگردن ایران. از رامین و دوست یابی اطراف اندرویدی بگم... حیف آرشام نیست ببینه دوستش چهقدر به خاطرش شکسته شده. به هیلدا گفت بهش عالقه منده و هیلدا هم به گمونم بیمیل نیست. دوست یابی اطراف اندروید هم پای من هرروز کنار دانلود برنامه دوست یابی در اطراف مثل یه برادر یا شایدم بیشتر از یه برادر پیششه و هواش رو داره. نگاهی به ساعت میاندازم. درست ساعت سه باید بیمارستان باشم. بهترین برنامه دوست یابی در ایران رایگان منتظرمه! لباسای خوشگلم رو پوشیدم. عادت کردم هر روز یه تیپ جدید براش بزنم. آخه عشقم خوش سلیقهاس! ممکنه به هوش بیاد و من رو بدریخت ببینه و نظرش عوض بشه. با صدای هیراد از اتاق بیرون میرم و سوار ماشین میشم. -حال خواهر گلم چهطوره؟ -مگه میشه آدم دیدن عشقش بره و خوب نباشه؟! با اخم ساختگی گفت: -دوست یابی اطراف اندروید قدیما دخترا یه ته مایههایی از خان داداششون خجالت میکشیدن؛ ولی به دور کنه! دخترای این زمونه اونقدر پررو شدن که حتی جلو داداششون از شب اول ازدواج و نحوه بچهدار شدن میگن! سرخ شدم و به بازوش یکی زدم: -بی ادب! خندید، مردونه و قشنگ! بابت داشتن این داداش. -خوب راست میگم دیگه خواهر من! جلوی روم نشستی