خندیدمو گفتم: بده مگه؟مرگه با برنامه جدید دوست یابی داشته...که به عنوانه یه ازش یاد شده! تیام: راستی یه وقتیم باید بشینیم و مفصل راجب مأموریتمون صحبت کنیم... سری به نشونه ی تأیید تکون دادم...بارونم دیگه نم نم نبود و تند شده بود. تیامم یه نگاه به آسمون کرد و گفت: پاشو پاشو، الانه که لیچه آب شیم...برنامه های جدید دوست یابی نرم افزار جدید دوست یابی گرفتمو پاشدم و اومدیم
دستامو رو به برنامه جدید جایگزین بیتالک دوست یابی ایفون
که بریم سمت ویلا که گفتم: واسا واسا تیام واستاد و با تعجب نگام کرد که برگشتم سمت دریا و دستامو رو به برنامه جدید جایگزین بیتالک دوست یابی ایفون بلند کردم و داد زدم!!! بعدم برنامه جدید دوست یابی سمت تیامو یه نگا کوچولو بش کردم و پریدم تو... چند دقیقه بعد من تیام وارد شد و درو بست...
رو اولین مبل نشستم و بهش خیره شدم که گفت: چه زود برنامه جدید دوست یابی ایفون! پاشو پاشو شام درست کن ببینم بلدی!!! خندیدمو از جام پاشدمو گفتم: تا چی باشه؟ تیام: زرشک پلو با مرغ ابروهامو بالا انداختم و گفتم: اوه چه خوش اشتهام هس، پررو رفتم تو آشپزخونه که تیامم پشته سرم اومد و گفت: بنده در خدمتم لبخندی بهش زدمو هر دو مشغول آشپزی شدیم؛حدود ٢ ساعت بعد آماده شد. خودم رفتمو میزو چیدم و غذارو کشیدم و برنامه های جدید دوست یابی صدا زدم...اومد روبه روم نشستو با شوخی و خنده زرشک پلو با مرغو خوردیم! بعدشم با هم میزو جمع کردیم و ظرفارو شستیم...هیچوقت چنین صحنه هایی رو تصور نمیکردم...هیوقت فکر نمیکردم که امشبو با تیام شام بخورم.
رفتمو نشستم رو یه برنامه جدید دوست یابی ایفون که تیامم اومد و رو مبل کنارم نشست و گفت: آخیش، چقد خوشمزه بود! دستم درد نکنه... کوسنو از رو مبل برداشتمو پرت کردم سمتش که با یه حرکت کرفتشوزد زیر خنده.چشامو ریز کردم و گفتم: بچه پررو...خوبه بیشترشو من درست کردم. تیام: فرق نداره عزیزم، منو تو نداریم که! خب حالا...ببینم تو ادرس اینجارو از کجا گیر آوردی؟ تیام: خواهر زن گرامی از حرفش خندم گرفت و لپام گل انداخت که گفت: اووو خجالت نکش که اصن بهت برنامه جدید دوست یابی یه چشم غره رفت و ادامه داد: هنوز نرم افزار جدید دوست یابی حاضر جوابیاتو یادم نرفته خندیدمو هیچی نگفتم که یهو یادم افتاد و اومدم جلو و گفتم: چی راستی گفتی برنامه جدید جایگزین بیتالک دوست یابی بهت آدرس داده؟ تیام با بیخیالی پاشو رو پای دیگش انداخت و گفت: اوهوم طهورای دهن لق، دارم براش تیام: چیکارش داری؟؟
به زور گرفتم ازش به هر حال نباید ادرس اینجارو به غریبه میداد تیام اول تیکه ی حرفمو نگرفت و سری تکون داد ولی بعدش موشکافانه تو چشام نگا کرد و گفت: چی؟ لبمو گاز گرفتمو از جام پریدم و دویدم از پله ها بالا... تیامم اومد دنبالم...بدو بدو کله پله هارو طی کردم و رفتم تو یه برنامه جدید دوست یابی ایفون و اومدم درو ببندم که پاشو گذاشت لای در... تقلا کردم تا نذارم بیاد تو ولی چون زورش از من بیشتر بود، درو باز کرد و اومد تو...یه لبخنده مرموزم رو لباش بود برنامه جدید دوست یابی یه قدم میرفتم عقبم و اونم یه قدم جلو...
برنامه جدید جایگزین بیتالک دوست یابی و جیغ میکشیدم
تا افتادم رو تخت و اونم اومد و برنامه جدید دوست یابی ایفون خیمه زدو شروع کرد به قلقلک دادنم... برنامه جدید جایگزین بیتالک دوست یابی و جیغ میکشیدم تا ولم کنه ولی دست بردار نبود تا بالاخره خودش خسته شد و رفت کنار دسمو رو دلم گذاشته بودم و با حرص نگاش میکردم که گفت: اینم تنبیهت که دیگه به من نگی غریبه!!! تلافی میکنم حالا نرم افزار جدید دوست یابی یه شکلکه با مزه به نشونه ی بیشین بینیم بابا در آورد و بعدش گفت: ببینم تو خوابت نمیاد یکم فکر کردمو جواب دادم: چرا... تیام: خب پس بخواب تو اینجا، منم میرم برنامه هاي جديد دوست يابي روبه رویی...کاری داشتی صدام بزن! بعدم از رو تخت بلند شد و