عروس خانوم. انگار جک براش تعریف کردم. چنان خندید که صداش تو سالن پیچید. در اتاق قلیون شارژی دیجی کالا باز شد و از لای در سرک کشید. وقتی دید قلیون شارژی دیجی کالا ارزان میخنده لبخند زد و اومد بیرون. بیچاره اگه بدونی قليون شارژي ديجي كالا به چی میخنده. ....ای کاش دیروز حرفی بهش نزده بودم. ... با سر سلام کردم. لبخندش پررنگ تر شد و گفت: سلام، قليان شارژي ديجي كالا به چی میخنده ؟ قلیون شارژی دیجی کالا دستش رو روی شونه قلیون شارژی دیجی کالا ویپ ذاشت و گفت: چند دفعه من از این دست و دلبازی ها کردم؟
خرید قلیون شارژی دیجی کالا تو کارت تموم شد
چش و رو نداری که! یه پوزخند زد. درد. ..واسه من هندل میزنه خرید قلیون شارژی دیجی کالا تو کارت تموم شد نگاه رو به طرف قليون شارژي ديجي كالا سوق ندادم، ترجیح دادم به خالی کردن عقده هام ادامه بدم امیر: چطور مگه ؟ شیوا: آخه من هنوز یه کم کار دارم، فردا دیرتر میام. نمیخوام کارم نصفه بمونه. امیر به طرف اتاقش رفت و گفت: به کارت برس. من هم کمی کار دارم بعد هم در رو پشت سرش بست. نه نه ات یه ذره ادب یادت نداده. . .یه خداحافظی میکردی از غرورت ک نمیشد. ... آروم به قلیون شارژی دیجی کالا ویپ گفت: امیر کی امد ؟ یه دو ساعتی میشه، چطور ؟
رو به قلیون شارژی دیجی کالا گفت: آقا نیما در اون مورد با ایشون صحبت کردید ؟ نه هنوز فرصت نکردم. قلیون شارژی دیجی کالا ارزان گفت: ا هم روت نمیشه من باهاش حرف میزنم. نیما خندید و گفت: برای چی روم نشه ؟ خب فکر کردم، شاید در این مورد باهاش رو دروایسی داشته باشی نه، من با هر کی رودروایسی داشته باش با اون ندارم. ..حالا که اینطور شد حالا میرم باهاش صحبت میکنم. شیوا: فکر نمیکنی زود باشه در حالیکه به طرف اتاق قلیون شارژی دیجی کالا ویپ میرفت گفت: نه اتفاقا دیر هم هست به قليون شارژي ديجي كالا نگاه کردم و خندیدم. قليان شارژي ديجي كالا گفت: میشه خواهش کنم در رو باز بذاری ؟ قلیون شارژی دیجی کالا با لبخند گفت: چش بعد وارد اتاق شد. نمیدونم من چرا انجا وایساده بودم.
میگ اگه قلیون شارژی در دیجی کالا مخالفت کنه چی؟
شاید از روی کنجکاوی، یعنی حتما از روی کنجکاوی و یا به عبارتی فضولی! قلیون شارژی دیجی کالا ارزان دست رو رفت گفت: چرا دستت اینقدر یخه! میگ اگه قلیون شارژی در دیجی کالا مخالفت کنه چی؟ چرا باید این کار رو کنه نمیدونم، اما الان موقعیتش نبود. به نظرم امروز خسته بود. نگران نباش، من مطمئن امیر با قلیون شارژی دیجی کالا ویپ هیچ مخالفتی نمیکنه. شمیوا کمی جلو تر رفت. دست رو کشید و گفت: بیا بری جلو تر اونطوری میتونی بشنوی چی میگن. با هم نزدیک در رفتی و گوشهامون رو تیز کردی. قلیون شارژی دیجی کالا ارزان: ا هم کارت زیاده میزارم برای یه روز دیگه گفت که کارم انقدر ها هم مه نیست.. .خب، میشنوم. راستش.. .راستش..
نمیدونم چه جوری بگم. صدای قدم زدن یکی از اونها تو اتاق پیچیده شد و در پی اون صدای خرید قلیون شارژی دیجی کالا که گفت: طوری شده طوری که نه همچین گفت الان میرم بهش میگم که گفت الان میره جلوش و با صدای کلفت و لاتی میگه، یا آبجیت رو میدی یا خودم همین الان ورش میدارم و میرم عقدش میکنم.. .فکر میکنم خودش هم فهمیده تو چه مخمصه ای یر کرده.. ..آخه.. ..حتما هی تند تند داره عرقش رو از رو پیشونیش پاک میکنه.. صدای قلیان شارژی اصل دیجی کالا که کمی بالاتر رفته بود توجه من رو به خودش جلب کرد ازدواج کنی ؟